يکشنبه ۲ دی
|
آخرین اشعار ناب علی توکلی
|
سلام به دوستان و اساتید عزیزم.این غزل بر میگرده به وقتی که در تلاش تغییر زبان شعرم بودم.
به امید نقدهای شما دوباره منتشرش کردم
خواهش میکنم این شعر رو نقد کنید...
حادثه تکرار نشد...
بعــد از تو دلـــم با دِلِ کــس یار نشد
در دامِ کــــســـی جز تو گرفـتار نشد
هر بار به هر حادثه قلبم که شـکست
گــفـتـم شـوم از خوابِ تو بـیـدار،نشد
یک عمر نَمُردم شبِ هجرانوُ گـذشت
شـــایـد که شود وصـل تو تکرار نشد
رنـجـید دل از دسـت تو،گـفتم بـــرَوَم
صــدبار چـنـیـن گـفـتـم وُ هـربار نشد
صد شعر وُ غزل،عهـد نوشـتم که دگر
یــادی نــکـنــم از تو در اشــعــار نشد
چشمم به رهت ماندوُ غرورم نـَشِکست
بغــضی به گـلوبـــــــود که سرشار نشد
هرصفـحه ی دیوان که کــنم باز به فال
حــافــظ بــنــویــســد که دگـــر بار نشد
تا در طـــلــبــت کم نـگــذارم ؛!بـه خدا
گــشتـــم متــوسـّـل که تــو بگــذار!نشد
رفـــتی تو بـه اغــیار ســپردی دلو من
بـــعــد از تو دلـــم با دل کــس یار نشد
...........................................
3 دی 91
در پناه حق...
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.