يکشنبه ۲ دی
مردی از چشمانم سقوط می کند... شعری از مرجان جلال موسوی
از دفتر سایه های شب نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۱۱ تير ۱۳۹۲ ۱۷:۵۱ شماره ثبت ۱۴۶۹۴
بازدید : ۷۰۱ | نظرات : ۸۱
|
دفاتر شعر مرجان جلال موسوی
آخرین اشعار ناب مرجان جلال موسوی
|
پلک هایم تیر می کشند
مردی از چشمانم سقوط می کند
خواهش جوانه می زند
و تکرار می شود
من
با آغوشی اسیرِ حسرت
وشانه ایی که پناهنده نمی خواهد
حتی در تنهایی...
مردی در من می خواند
تا آغازِ دوست داشتن
وباران
نغمه ایی از خاطراتِ دور
من نت ها را گام بر می دارم
او
در تبِ رسیدن
شور می زند
تن ام درد می کشد
شب ها
قلب را از سینه در می آورم
به مغز ایست می دهم
تا این موسیقی قطع شود
مانند مرده ایی می میرم
.
.
.
صبح مردی در من متولد می شود...
مرجان تیر 92
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.