يکشنبه ۲ دی
|
دفاتر شعر کاظم دولت آبادی(فراز)
آخرین اشعار ناب کاظم دولت آبادی(فراز)
|
"دوربین"
آه ای زندگی
از لحظات تکنولوژیک ات چقدر مسرورم
ای که بمن اجازه دادی
با شاخک های سحر انگیزت هر چیزی را حس کنم
- حتی ماهیت خودم را-
چقدر مهیج است
لحظات با تو بودن
ای بی همتا
آری من در برابر خودم نشستم
و ساعت ها با خود حرف زدم
کاری هم نداشت
تنها
دوربینم را روی portrait تنظیم کردم
و عریان در برابرش نشستم
- با غرور-
البته من لبخند زدم
- جائی که Privacy به من اجازه میداد که سیر بگریم-
چه قدر حس کردنی بود
آزادی
جه قدر به دست آوردنی بود
آزادی
لحظه هایم را مرور کردم
لحظه های با خود بودن
لحظه های حس تازگی
نا گفته های فراوان
از اعماق
آنچنان در خود غرق شدم
که گذشت زمان را حس نکردم
تا اینکه
ساعتی از تکنولوژی هایم
midi ی خاطراتم را نواخت
آه ممنون از تکنولوژی
وقت خوردن قرص های خواب آور
و قرصهای ضد شیدائی بود
در لبریزی از سپاس از تو ای بی همتا
قرصها را خوردم
و
رویاهای شگفت انگیزم را
در لنز دوربین وفادار تر از سگم
در فیسبوک به اشتراک گذاشتم
-----------------
19/03/92
کاظم دولت آبادی (فراز)
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.