سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 8 ارديبهشت 1404
    1 ذو القعدة 1446
    • ولادت حضرت معصومه سلام الله عليها، 173 هـ ق، روز ملي دختران
    Monday 28 Apr 2025

      حمایت از شعرناب

      شعرناب

      با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

      ای برادر تو همان اندیشه ای ما بقی خود استخوان و ریشه ای مولانا

      دوشنبه ۸ ارديبهشت

      تعادل...

      شعری از

      از دفتر غربت موهوم نوع شعر نیمائی

      ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۲۹ خرداد ۱۳۹۲ ۱۹:۴۰ شماره ثبت ۱۴۰۲۶
        بازدید : ۱۵۳۲   |    نظرات : ۶۰

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر

      گویی بویی از مردی نبرده ام کِه مردی، در دلم مرده است، مردی از جنسِ دردها - که - زردم - را - از دیده می ریخت! * * * نستوه عطرِ دست هایت هنوز زخم های کهنه ی بسترم را دل می دهد، وَ آن تبسمِ نارنجی که ترجمانِ "صداقت" آبی ی دریاست تقویتم! * * * امیر هم که باشی، شاید نباشی تا کبیر باشی؛ با حسین (ع) بودن، کوفه کوفه باید مسلم شد! * * * هر غروب که به خاکِ دریا می افتم! خاطراتِ تو را نجوا می کنم، و به هیچ مخاطره ای نمی اندیشم؛ آفتاب را کاش، نسیان می گرفتی! * * * افسوس ای هم زخم، هم درد، هم مرد! * * * آن پیردخترِ لوس هوسِ پوستِ ملوس، نموده است!؟ * * * * * پ.ن: خاموش نمی شوم تا وقتی، بختی سیاه می شود، تختی؛ بر لَختی، سخت می گیرد! و لُختی، می لرزد...! خاموشم، کنید! دیگر آنگاه، از هیچ درختِ بی برگی پروا، ندارم! - خاموش - می شوم! * * * * * چاشنی: واژگانم از فقر، در پس کوچه های تنگ، به گدایی، نشسته اند... از نشستن خسته و دستی، دراز...نمی کنند! * * * * * - ...... - سلام. نظرات را اگر بسته ام دلیل بی عیب و نقص بودن شعر نیست بلکه شعر را باید با دل خواند و به دستور دل دیدگاه گذاشت...لذا برای هیچکدام از ما سخت نیست که برای همه ی اشعار چندتا گل و شکلک بگذاریم، یا نحوانده به جمله ای فرضا( زیباست) اکتفا؛ بالا غریتا بیاییم" همه" به هر شعری که سر می زنیم بداهه ای بگوییم، دشوار نیست اگر شاعر باشیم می توانیم( هر واژه ای را که خوش مان آمد هرم؛ مادر؛ یا بقولی ام البداهه، و بسُراییم... مثلا: نستوه کوه بودم اگر دوام نمی آوردم در این پستو که خیس است از خونِ به نا حق ریخته ی دلم! برای اثبات ارادتم به شما عزیزان از بستن نظرات منصرف و در انتظار دلگویه های تان بر گردن لحظه ها زنگوله می آویزم! پژواره = "پژواكِ " ژرفِ " واقعيتِ " انسانِ " رنجورِ " هستى "
      ۰
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      1