سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 9 خرداد 1404
    4 ذو الحجة 1446
      Friday 30 May 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        هرگز لبخند را ترک نکن حتی وقتی ناراحتی، چون هر کسی امکان دارد عاشق لبخند تو شود. گابریل گارسیا مارکز

        جمعه ۹ خرداد

        حالِ عاشق

        شعری از

        راشد نصرت سراوان

        از دفتر عشق نوع شعر دلنوشته

        ارسال شده در تاریخ ۳ روز پیش شماره ثبت ۱۳۸۰۴۹
          بازدید : ۱۲   |    نظرات : ۶

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر راشد نصرت سراوان

        مرا با سوزِ دل هاْ از عشقْ تُحفه استْ شاید 
        که همدردیْ زِ هر خیزِشْ خودْ آن دلْ بیاراید 
        از آن پیوسته ی بی جانْ شودْ یک دلی بَرپا
        نِگاهَشْ اُستوارْ پابرجاْ هستْ امروزْ وَ هر فردا
        به تشویقْ می شدم عاشقْ بودْ آن دلی بَرجا
        دلیل آورْ که با دَستَتْ معشوقْ زدی بر دست
        اگر عاشقت باشمْ عشق باشدْ همچنان باشد
        گَهی ماندنْ گَهی سوختنْ دلْ هر چنان باشد 
        آن ضربِ هر عاشقْ گر آن عبرتْ شود باقی
        مَحالْ از عشقْ شوند عاشقْ لبْ از آن سرخی 
        مُکافاتْ این عمل باشدْ دلْ بیگانه اَتْ نیست
        این مَملِکتْ چه می خواهی!ویرانه اَتْ نیست 
        ای بازیچه ی هر چه! هستیْ آن آرامِ دنیایی
        بیا سویِ دِلدارَتْ که با عشقْ ما شَوَدْ طایی
        تو آنجا در پِیِ یاریْ یک جانْ تو می جویی
        اینجاْ هر چه را خواندمْ یارمْ تو می خواهی
        شرابِ شعرْ قطره می ریزمْ بگوْ آن مَنَم مُحتاج
        شُربِ عاشق هاْ درون خاکْ سَرمَستْ برخیزد
        یکی اینجاْ تو را عاشقْ آنجا همْ اوْ تو را عاشق 
        چه آوردیْ بر سَرِ هر دلْ این یارهاْ تو را باشد
        قدرِ عاشق هاْ بِشو مَرهَمْ شنیدنْ عَجَب دارد
        مَکُن بر خودْ جَفاکاریْ گفتیْ این سبب دارد 
        بِساز از عشقْ بهشتِ خویشْ دلْ فدایِ تو
        من آنگونهْ باز می گردمْ هر خلقْ تو را باشد 
        شاید خدا باشیْ به بنده هاْ همْ صدا باشی
        آنچنان با توْ شدم خوییْ هر چندْ خدا باشی
        گمان می کنی از عشقْ منْ دل دادهْ دنیایت!
        بی راه نمی گفتیْ با عشقْ حالْ آمدمْ سویَتْ
         
        ۳
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        ۱۶ ساعت پیش
        درود بزرگوار
        دلنوشته زیبایی است خندانک
        راشد نصرت سراوان
        راشد نصرت سراوان
        ۱ ساعت پیش
        با سلام و درود.متشکرم نظر لطف شماست خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد باقر انصاری دزفولی
        دیروز
        بداهه ای تقدیم شعر زیبای شماشاعر گرامی
        مثنویت شما
        راز دل
        را برملامی کند
        بهاروشور دوستان
        را باصفا کرد
        خندانک خندانک خندانک
        راشد نصرت سراوان
        راشد نصرت سراوان
        ۱ ساعت پیش
        با سلام و درود.بسیار متشکرم، نظر لطف شماست خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        میکائیل نجفی(سراب )
        ۲۰ ساعت پیش
        درود بر شما..
        زیبااااست..
        خندانک خندانک
        خندانک
        راشد نصرت سراوان
        راشد نصرت سراوان
        ۱ ساعت پیش
        با سلام و درود.متشکرم نظر لطف شماست خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        3