شنبه ۱۳ ارديبهشت
هفت خان دل شعری از راشد نصرت سراوان
از دفتر عشق نوع شعر دلنوشته
ارسال شده در تاریخ ۲ روز پیش شماره ثبت ۱۳۷۴۰۶
بازدید : ۴ | نظرات : ۰
|
دفاتر شعر راشد نصرت سراوان
آخرین اشعار ناب راشد نصرت سراوان
|
دَرِ خانه زدمْ شُکرانه زدمْ دِلَتْ جانانه زدم
سبز و خُرَّمْ سلامْ مَنِ عاشقْ استقبالِ شماْ را
علیک است و سلامْ سلامتْ هر خانِ خدا را
درودْ به رَهه عشقْ که نفوذْ هر حالِ صدا را
چابُک دلیْ در چابُکیْ داشتْ لبخندیْ شُمار
دیدم دویدْ نَظَر گفتمْ دنبالَشْ پنهانیْ شُمار
چون دویدمْ تا ناکجاْ خسته باشدْ یک کجا
از عشقْ میُسَّر می شودْ او دیدَنَشْ هر کجا
بَر زمینْ افتاد و او گفتْ ای سَنگدِلْ زِ خان
آبْ پیشِ خود داری! دلمْ معشوقِ توست
گفتم بلیْ اما ولیْ هفتْ خان اتْ نیستم
هر که با خانْ سَر کُندْ آن خواهانْ نیستم
از عطشْ جوانمردیِ من شدْ خیرخواهِ تو
عشقْ حسابَش جُداْ راه راْ حِسابَش مَکُن
هر کهْ مُزدی دهدْ پیشکِشْ اما چه سود!
پریشانیِ منْ تو صحراهاْ راهیْ چه سود!
پدرَت گفتْ دخترم!سایبانْ تو می خواهی
نه آن آواره ای مجنونْ سالارْ می خواهی
مادَرت گفتْ آرام باشْ عشقْ سختگیری
آینده ای روشنْ هر داشته ایْ دستگیری
شعرْ از دَهَن افتاد و رفتْ دامادی پَرید
گفتنْ عجب این عشقْ های و هویی دارد
سَرِ خان هاْ سَرفرازْ باداْ بودْ عجبْ کاری
مَردِ عاشق پیشه راْ نشاندیمْ سَرِ جایَش
اوْ خانِ خان ها شدْ گفتنْ ماْ می خواهی!
تو با گفتارت بگوْ با عشقْ دلیْ می خواهی!
بلی بسیارْ وَلی نعمتْ آنْ مفتخر باشد
مرا حاجَتْ به دستانَشْ سویِ خود باشد
بیداد از این عالمْ ماْ هر چه را خواهیم
راضی باشْ خدایِ عشقْ تو را خواهیم
|
۱ شاعر این شعر را خوانده اند
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.