جمعه ۱۴ دی
|
دفاتر شعر حسن درویشی (فاحه)
آخرین اشعار ناب حسن درویشی (فاحه)
|
هواللطیف
من از آن دریچه بینم همه رمز و راز هستی
که هنوز بی قرارم به قرار بت پرستی
تو صنم چه راز داری که ز رنگ و بوی رویت
من بی نوا ندارم هوس خداپرستی
چه زمان ،کجا ،توانم ز تو سینه بربتابم
"که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی"
تو چو قرص آفتابی من همچو قطره باران
ز وجود نازنینت نشوم سزای هستی
سر سجده کردنم نیست چو کار زاهد و شیخ
"همه عمر برندارم سر از این خمار مستی"
تو که شهره ی جهانی به لطافت و سلامت
من پیر خسته دل را چو هوای تازه هستی
همه شب حرام گردید به چشم خیس ماخواب
چو تو دشمنی نهادی ، در دوستی ببستی
دل عالمی ز زلفت شده واله و پریشان
به خیال کس نیاید هوس دراز دستی
نرسد به دامنت دست ولی همین مرا بس
که ز جمع بی قراران دل فاحه را شکستی
تقدیم به شیخ اجل سعدی و همه ی شما عزیزان فاحه
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.