سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 25 فروردين 1404
  • روز بزرگداشت عطار نيشابوري
16 شوال 1446
    Monday 14 Apr 2025

      حمایت از شعرناب

      شعرناب

      با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

      هر كه كسي را در گناهي رسوا كند چنان است كه آن گناه را خود كرده است و هر كه مؤمني را به چيزي سرزنش كند از دنيا نرود تا آن را خود بكند.حضرت محمد (ص)

      دوشنبه ۲۵ فروردين

      در شبی تارک و ظلمانی

      شعری از

      افسانه احمدی ( پونه )

      از دفتر آرامش درون نوع شعر چهار پاره

      ارسال شده در تاریخ جمعه ۱۰ اسفند ۱۴۰۳ ۱۷:۳۹ شماره ثبت ۱۳۶۲۰۱
        بازدید : ۵۰   |    نظرات : ۱

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر افسانه احمدی ( پونه )

      "من در شبی تاریک و ظلمانی"
      تنها شدم در وحشتی آنـی
      دور از تمام سایه ها بردم
      یاد تو را باخود به مهمانی


      در گیر و دارِ سایه و تردید
      لرزیدم از ناباوری چون بید
      سرمای دوریِ تو از آغوش
      تا عمق جانم از غمت پیچید


      نجوای جغد شب شده همدم
      در لحظه های ساکت و سردم
      شد زوزه ی باد و غمِ باران
      ریتمی برای روز و شب دردم


      در می زند باران و می گوید
      یادی به غیر از تو نمی جوید
      با من بیا تا آبیِ دریا؛
      تنهایی ات را عشق می شوید


      باران برایم یادگاری ماند
      چون میشود از او تورا هم خواند
      از بی تو بودن های تکراری
      رعدش مرا ، هر باره می لرزاند


      شاید تو هم مانند یک رودی ؛
      در بستر سیلاب ها ، بودی
      یک جا نشستن عادت ما نیست
      ما می رویم تا مرز نابودی


      باید جدا شد از شب و وحشت
      باید دهیم جان از سرِ عادت
      از این همه دامی که می بینیم
      باید رها شد با همه قدرت


      دنیا دهد این بار یک فرصت
      تا که شَویم یک مُشت با شدت
      عشق و رهایی واجبات ماست
      خواهیم گرفت آن را سرِ نوبت


      بر بام هر خانه بپا سازیم
      آهنگ شادی و بیاندازیم؛
      بر شانه ها شولای آزادی
      ظلم و ستم را هم را اندازیم


      اکنون اگر از اوج پایینی
      درگیر هر تضمین و آیینی
      بعد از شبی تاریک و ظلمانی
      صبحی پر از"گلپونه"می بینی


      افسانه_احمدی_پونه

      ─┅─═ঊঈ🍃🌸🍃ঊঈ═─┅─
       
      ۱
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      عباسعلی استکی(چشمه)
      يکشنبه ۱۲ اسفند ۱۴۰۳ ۲۲:۳۷
      درود بانو
      اجتماعی بسیار زیبا و با شکوه بود
      امید بخش خندانک
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      معصومه خدابنده

      ما که رسوای زمینیم چه حسرت که شبی ا مشت تمان پیش اهالی زمان وا بشود
      المیرا قربانی

      نیست بر لوح دلم جز الف قامت یار اا چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم
      سیده نسترن طالب زاده

      س با واژه های کاری میکرد کنده کاری ااا بر روح نازک من ااا الواح ماندگاری اااا چون دارکوب میکاشت بر گوشه دل من ااا از شوق از تپیدن از عشق یادگاری ااا از شب عبور میداد سررشته های نوری ااا با ناوک نگاهش میکرد زرنگاری اا گفتم تو را چه حاصل زین رنجهای بیگنج ااا گفتا که میتراشم هر لحظه ای نگاری اااا از شادروان دکتر روحانی ااا تقدیم به پادشاهان سرزمین معنی ااا معلمان و اساتید بزرگوار ااا با مهر دوصدچندان
      شاهزاده خانوم

      ا گفتم چشاتو وانکن دنیا پراز گرگه ااا گفتم چشاتو وا نکن دنیا که دنیا نیس ااا رو ابر و باد و موج و دریا خونه باید ساخت ااا این خاک خنجرخورده دیگه خونه ی ما نیس
      محمد رضا خوشرو (مریخ)

      وکجایِ این شبِ تیره بیاویزم بیاویزم قبایِ ژنده خود را قبایِ ژنده خود را

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      1