سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 28 فروردين 1404
    19 شوال 1446
      Thursday 17 Apr 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        ساده ترین درس زندگی این است ،هرگز کسی را آزار نده.ژان ژاک روسو

        پنجشنبه ۲۸ فروردين

        باتلاق درد

        شعری از

        رامینا یاراحمدی

        از دفتر شعرناب نوع شعر متن ادبی

        ارسال شده در تاریخ جمعه ۲۶ بهمن ۱۴۰۳ ۱۹:۵۸ شماره ثبت ۱۳۵۹۱۹
          بازدید : ۵۹   |    نظرات : ۶

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر رامینا یاراحمدی
        آخرین اشعار ناب رامینا یاراحمدی

        برای فرار از این باتلاق درد،دست و پا میزنم اما با دست پا زدن بیشتر فرو میروم....
        اکنون دیگر سرم کامل در باتلاق است و  آنقدر غصه خوردم که درون بدنم از آن پر شده...
        روزگاری در بیشه شیر جنگل بودم ولی امروز شغالی شل در گوشه خانه نشسته و به روبهی‌ از پنجره خانه می‌نگرد که دست و پا تکان می‌دهد و  به خیال سلطان جنگل بودن میرقصد....
        برهنه در آیینه به خود نگریستم بدنم زخمی بود و درد شانه ام عذابم میداد؛افسانه ها می گویند،معشوق‌ ها در زندگی قبلی بوسه بر ترقوه ها زده‌ اند اما انگار معشوق جفا کار من،ترقوه ام را گاز گرفته که اینگونه جراحت دارد....
        اما از این زخم غمگین نیستم بیچاره جز همدردی کاری نمی‌کند؛حتی دردش بعد از سرما التیام بخش روحم است،درد من از زخم زبان هایی که در سر می‌پیچد؛کابوس میشود و مانند بختک جان روحم را می‌گیرد.....طبیعی است،لاشه شیر غذای کفتار و روباه و....است وقتی شیر از پای بیفتد‌ معلوم است کفتار و روباه بالای سرش می‌رقصند و نفس های آخرش را با شمشیر زبان قطع می‌کنند....
        نمی‌دانم خوشحالی کجایی؟خوشحالی مگر خانه ما چقدر دور است که مدت هاست سری نمیزنی؟
        چرا اکسیر حیات نمی‌شوی‌ بر این لاشه شیر که‌ کفتار و روباه را یه لقمه کند؟چرا؟سوالی که هیچ وقت پاسخ نیافت؛میدانی خوشحالی سال ها پیش مرده بود،آن زمان که کاخ آرزوها‌ بر سرش ویران شد...
         
        ۶
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        چهارشنبه ۱ اسفند ۱۴۰۳ ۲۰:۴۲
        درود بانو خندانک
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        چهارشنبه ۱ اسفند ۱۴۰۳ ۱۲:۳۵
        خندانک خندانک خندانک
        سارا (س.سکوت)
        چهارشنبه ۱ اسفند ۱۴۰۳ ۱۵:۳۵
        درودتان نازنین بانو
        نهال زندگیتان بی غم
        انشاالله که شادی هم همپا وهمسفره ی زندگی ودلتان شود
        بمانید به مهر وعشق خندانک خندانک
        محمد شریف صادقی
        چهارشنبه ۱ اسفند ۱۴۰۳ ۲۰:۲۱
        درود. این قسمت چه زیبا بود:
        افسانه ها می گویند،معشوق‌ ها در زندگی قبلی بوسه بر ترقوه ها زده‌ اند اما انگار معشوق جفا کار من،ترقوه ام را گاز گرفته که اینگونه جراحت دارد....
        محمد باقر انصاری دزفولی
        چهارشنبه ۱ اسفند ۱۴۰۳ ۲۱:۱۶
        سلام
        شاعر فرزانه
        پر احساس
        زیبا ولطیف
        هزاران
        درود برشما
        خندانک خندانک خندانک
        ساسان نجفی(سراب)
        چهارشنبه ۱ اسفند ۱۴۰۳ ۲۲:۰۶
        درود بر شما..
        زیباااست..
        خندانک خندانک
        خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1