چهارشنبه ۱۹ دی
|
دفاتر شعر محمد شریف صادقی
آخرین اشعار ناب محمد شریف صادقی
|
چند ساعت از مرگِ مهر
گذشتهاست
جیرجیرک ها گوشم را جر میدهند
کی شَبْشِکوههایشان تمام میشود؟
سنگها سنگیدهاند
یعنی
با سکوتی سنجیده
مسلکِ سکون گزیدهاند
ستارگان امّا
به کوری چشم شب
نوید خورشید را میدهند
و شطهای خروشان
- این دشمنانِ سکوت و سکون -
سرودِ صبح و صبا را میسرایند
با این همه لیکن
شطّ و سنگ و جیرجیرک
هر سه میدانند
که شب
عقب نمیکشد
مگر آنکه در کران آسمان
خون ریخته شود...
(حاشیه)
پذیرای هرگونه نقدی از عزیزان هستم.
|
|
نقدها و نظرات
|
درود بر استاد مهربانم نگاه تون به شعر سنگین و باوقاره سیپاس از نکات آموزندهتون... سلامت و ثروتمند باشید | |
|
سلام خدمت شما بسیار بسیار ممنونم. خیلی زحمت کشیدید و نظرات ارزنده ای مطرح کردید. از قضا من تلاش می کنم شعر هایم قبل از نقد در «طولانی ترین شکل ممکن» بنویسم و بعد از گرفتن بازخورد و نقد خودم الکش کنم که کلمات و مصراع های خوب بیهوده از دست نروند. حتما نظرات شما را در نظر میگیرم گرامی | |
|
درود مجدد نه بابا این چه حرفیست من همواره از نقد های شما و دیگر عزیزان استفاده می کنم. ولله من خدا خدا می کنم یکی بیاید و ایراد های من را یادآوری کند چون شعر ها فرزندان من هستند و والد نسبت به ایراد فرزندش گاهی کر و کور است و دیگران باید به او یادآوری کنند. | |
|
درود استاد بانوعجم خداقوت | |
|
درود بر جناب محمدی نازنین. کاملا درست و به جا اشاره فرمودید من گاهی انقدر در موسیقی الفاظ گم می شوم که ایجاز را فراموش می کنم که البته در شعر سپید بسیار مهم است👌👌👌 | |
|
درود ممنون از نظر شما. بسیار هم خوب. راستش مصراع «مسلک سکون گزیده اند» را نمی دانم میشود در دل «سکوتی سنجیده» پیدا کرد یا نه. چون میشود ساکت بود اما دست به کار بود مثل ستاره ها😁 البته واضحا حشو در این شعر زیاد است و سعی می کنم از همه توصیه ها استفاده کنم. هزاران بار ممنون | |
|
ننوشتم مثل اونه نوشتم در جریان سکوتععع... | |
|
درود ببخشید پس من اشتباه متوجه شده بودم🙏 | |
|
درود ممنون از لطف مداوم شما | |
|
درود ممنون از لطف فراوان شما | |
|
درود بر جناب سرمازه گرامی | |
|
درود اتفاقا خیلی بجاست. چنانچه در زیر کامنت خانم عجم هم نوشتم من سعی می کنم طولانی ترین شکل ممکن شعر را بنویسم و بعد نقدش کنم. اتفاقا من یک سوتی جالب داده ام: باید میگفتم ستاره و سنگ و شطّ و جیرجیرک هر چهار میدانند اما «ستاره» نگون بخت را یادم رفت😂😂😂😂😂 | |
|
درود ممنون از لطفتان عزیز | |
|
درود ممنون از لطف شما جناب دزفولی عزیز | |
|
درود ممنون از لطف شما آقای پور صالحی | |
|
درود بر آقای میرزا دوست عزیز | |
|
درود ممنون از لطف مداوم همشهری عزیزم. راستش بر خلاف غزل ها،من اکثر سپیدها را سریع مینویسم حالا یک راز را میگویم: من اصلا و ابدا به معنی این شعر فکر نمی کردم. من اینگونه این شعر را سرودم اول این قسمت: ستارگان امّا به کوری چشم شب نوید خورشید را میدهند و شطهای خروشان - این دشمنانِ سکوت و سکون - سرودِ صبح و صبا را میسرایند سپس این قسمت: جیرجیرک ها گوشم را جر میدهند کی شَبْشِکوههایشان تمام میشود؟ سپس این قسمت: چند ساعت از مرگ مهر گذشته است و سپس این قسمت: سنگها سنگیدهاند یعنی با سکوتی سنجیده مسلکِ سکون گزیدهاند و در آخر این قسمت: با این همه لیکن شطّ و سنگ و جیرجیرک هر سه میدانند که شب عقب نمیکشد مگر آنکه در کران آسمان خون ریخته شود...
به عبارت بهتر من اصلا قصد نداشتم به این نتیجه در بند آخر برسم. صرفا بر بال مضامین سوار شدم و گذاشتم که ببینم مرا به چه سرزمینی خواهد برد. شاید این یک جور مهندسی باشد یا احیانا مهندسی اینست که از قبل طرح و نقشه داشته باشیم؟ چون من نمیدانم کدام روش درست است (من فکر هر دو در جایگاه خود درست هستند؛ مثلا شعر مرگ وارطان شاملو واضحا به قصد قبلی سروده شده ولی برخی اشعار دیگر احتمالا چنین نیستند). درباره استعداد هم متاسفانه باید بگویم مخالفم چون هیچ بارقه ای در خودم نمیبینم...و این را از ته قلب میگویم... من انگار گم شده ام گم... | |
|
درود ممنون از لطف شما عزیز | |
|
درود مجدد. ان شا الله همین طور باشد. | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
ودرود برشما جناب صادقی عزیز
سپید بسیارزیبایی ازشما خواندم
آفرین👏👏👏👏👏
🌼🔷️شاعر خوب شعرش راشروع کرده
دربندابتدایی شعر:
چند ساعت از مرگِ مهر
گذشتهاست
جیرجیرک ها گوشم را جر میدهند
کی شَبْشِکوههایشان تمام میشود؟
شاعر دراین بند👆👆
به زیبایی ازآرایه ی ایهام بهره برده
🌼🔴همانطورکه می دانید در اصطلاح ادبی، آرایه ایهام آوردن کلمهای است که دو معنی دور و نزدیک داشته باشد و مراد گوینده معنی دور باشد. به این ترتیب ذهن خواننده ابتدا به طرف معنی نزدیکتر و بعد به سمت معنی اصلی و دورتر میرود که مقصود نویسنده بوده است.
این آرایه در زبان و ادبیات فارسی بسیار پرکاربرد و مهم است
کلمه ی مِهر دراین بند ایهام دارد
منظورشاعر ازمهر چه می تواندباشد
آیا منظور خورشید است یا ماه مهر یا مهربانی و محبت؟!
باتوجه به بند دوم وآمدن جیرجیرک وشب شکوه ها منظورباید همان خورشید باشد
همین فعالیت وکندوکاش ذهنی درابتدای شعر بسیارلذت بخش وزیباست برای مخاطب واورا جذب می کند برای شنیدن وخواندن ادامه ی شعر
جیرجیرکها گوشم را جِر می دهند
کی شب شکوه هایشان تمام میشود
این بند هم زیباست
دربندهای بعدهم تصویرسازی زیبایی کردید
به سنگها ،ستارگان، وآسمان به زیبایی شخصیت بخشیده اید آفرین درکل شعرلذت بخش وخوب وبلندمعنایی بود
بخصوص بنداول وآخرش خیلی خوب بود
🌼🟦فقط به نظرم می تواند بهترهم باشد ویک ویرایش کوچک نیازدارد ...
واژه ی شب چندبارتکرار شده وکمی پیچیده کرده شعرو دوسه جا ضعف تالیف هست که باید برطرف شه
من بااجازه تون اینگونه ویرایشش زدم والبته اینا فقط نظره وشما می توانید قبولش نکنید...
چند ساعت از مرگِ مهر
گذشتهاست
جیرجیرک ها دشت راعاصی کرده اند
کی شَبْشِکوههایشان به پایان می رسد؟
سنگها سنگیدهاند
با سکوتی سنجیده
مسلکِ سکون گزیدهاند
ستارگان امّا
به کوری چشم تاریکی
نوید خورشید را میدهند
و شط خروشان
- این دشمن سکوت و سکون -
سرودِ صبح و صبا را میسرایند
با این همه
شطّ و سنگ و جیرجیرک می دانند
که شب
عقب نمیکشد
مگر آنکه در کران آسمان
خون ریخته شود...
🌼🔴جردادن دربنداول شعر یک کلمه ی عامیانه است وبه نظرم دراین شعرسپید جانیفتاده
می توانستید بگویید:
جیرجیرکها گوشم را می خراشند
یا می توانستید بگویید
جیرجیرکها دشت را عاصی کرده اند که شخصبت بخشی کرده باشید وتصویر بهتری هم داشته باشد
اون کلمه ی یعنی دربند دوم اضافه بود
شط هم به نظرم اگر جمع بسته نمیشد بهتربود باتوجه به اینکه شط به معنای رود بزرگه که ازبهم پیوستن رودهای کوچک بوجود می آید ودر ادامه هم مفرد آورده بودید همان جمع بسته نشود بهتراست
اون لیکن هم اضافه بود دربند پایانی
شبها هم یکیشون حذف شد که فک کنم بهتره کمترباشه
جسارتم راخواهید بخشید جناب صادقی عزیز
شاعرخوبی هستید ومن هم اگرچیزی نوشتم فقط وفقط پیشنهاده درجهت همفکری بیشتر....
موفق وسلامت باشید درپناه خداوند بزرگ