سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 29 آذر 1403
    19 جمادى الثانية 1446
      Thursday 19 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        پنجشنبه ۲۹ آذر

        گوش مالی

        شعری از

        طوبی آهنگران

        از دفتر گلستان ادب نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ ۱۲ ساعت پیش شماره ثبت ۱۳۴۵۱۲
          بازدید : ۳   |    نظرات : ۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        در باغچه دیدم صد نگین ابرو کشیده چون کمین
        فیروزه ای دیدم از نگین روییده گلها  یاسمین
        زیبا ببود پروانه‌ای چرخوان  هر گلخانه‌ای
        بوسه به اندام و جبین خورشید بتاب یاسمین
        پینه دوزی احل  زمین می‌کرد تماشا ان نگین
        گفت عجب دارم یقین نقاش این ماه برین
        طاووس زرین تاجی تو رنگین به حسن ماهی تو
        دشمن ببایدت کمین خوب روی تو ماه مهین
        پروانه گفت سخنوری کمتر نما خوشم نیایداای کمین
        گفت خود دانیم حال دین دشمن شناسیم در کمین
        چندان می‌پوشید قبا بوسه برگل می زددر قفا
         جوش می بود شیرین گشت می زد در قرین
        تا که کرد مستی هدر برد هوشش را به سر
        شد نظاره بر سر ساج متین ترک گل کرد و چمین
        زبالا فرش را می بودنظاره حال مستی  عالمی را با اشاره
        بالانشین شد و غمین بر شاخ ساج همچون  شهین
        کرد پینه دوز را نگاهی با کنایه گفت جه  کاهی
        تا که مستی باد بین آواز طوفان کرد زمین
        شدت باد دامن گرفت باران از ابر باریدن گرفت
        پروانه را لرزان بین سر به سنگ می‌زد و لب جوین
        پیش رو لانه ی مار خدنگ می‌لرزید از جای تنگ
        باز می‌باید رسم یقین باید گوش می‌داد حرف دین
        می‌خواند هر لحظه خدا را از درد می‌نالید غذا را
        بار خدایا بال‌هایم لوله بین چشم گریان دور از لانه بین
        انداخت باد وی را بر زمین چون سواری افتاده به زین
        پینه دوز آمد تا دیدارش کند زخم‌هایش را درمان کند
        کرد مداوا حال مسکین هم خوراندش دارچین
        از نصیحت‌های من کردی تکبر برخدنگ  زهراو کردی تحمل
        گفت پروانه خسته بین دست و پا بشکسته بین
        گفت بر با ور رسیدی رخت خود انسان بریدی
        گفت سرزنش کن ای متین نیست سیاهی بالاتر از این
        ۰
        اشتراک گذاری این شعر
        ۱ شاعر این شعر را خوانده اند

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2