سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 14 آبان 1403
    3 جمادى الأولى 1446
      Monday 4 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        دوشنبه ۱۴ آبان

        من خودم نیستم، من°دیگری ام!

        شعری از

        فخرالدین ساعدموچشی(برهنه در باران ِ دره ی ِ کومای(

        از دفتر شعرناب نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ ۳ روز پیش شماره ثبت ۱۳۳۵۰۱
          بازدید : ۱۵۴   |    نظرات : ۲۱

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر فخرالدین ساعدموچشی(برهنه در باران ِ دره ی ِ کومای(
        آخرین اشعار ناب فخرالدین ساعدموچشی(برهنه در باران ِ دره ی ِ کومای(

        "از اون روزا تا امروز،یه عمره که می گردم
        دنبال اون کسی که تو اون روزا گم کردم!"
         
         
         
        من خودم نیستم!
        من خودم را در هفت سالگی ام جا گذاشته ام.
        خودم را در باغستان های سیب موچش گم کرده ام-آن هنگام که دختر عموی ام سیب بزرگی از شاخه می چیند.
        من در دره های کومایی،هنوز به دنبال روح می گردم؛
        یادم می آید که دره ها وقت ِ ایوار(غروب) ،سرشار از روح می گشت !
         
         
        از کودکی تا به حال،
        به دنبال چیزی که آن هنگام گم کردم می گردم.
        من دنبال خودم می گردم
        من خودم نیستم
        من،دیگری ام.
         
         
        گاهگاهی به مرگ می اندیشم؛
        به زن هم اندیشیده ام،
        نه به عنوان ِ آتش.
        زن،
        نسیم را یادم می آوََرَد.
        هرگز،هرگز به این خُنَکا
        به عنوان ِ دهلیز ِ تاریک ِ شهوات ننگریستم،بلکه خنکای ِ باغ ِ بهشت !
         
        صبح که می شود
        و می روم حیاط،سیگاری دود کنم،
        به کمی°خدا که در من ساکن است می اندیشم.
        جیک جیک گنجشک ها را گوش می دهم-که یعنی خدا هست... .
        اما من خودم نیستم !
        دیگری هم نیستم.
        بخشی از من در قزوین،
        زیر گام های حقارت زهرا ه. جا مانده،
        بخشی هم در پادگان عجب شیر،
        آن هنگام که روانی ام می پنداشتند !
         
         
        من در شب ِ ستارگان گم شده ام،
        در شب ِ کومایی،
        آن گاه که در کوه ها-ره گم کرده-
        تا سپیده بر صخره ها خفتیم !
        من در شب ِ قزوین،عجب شیر و آمل،
        هنوز به دنبال کفش های کودکی ام سرگردان ام !
         
         
        من،خودم نیستم !
        دیگری هم نیستم.
        شاید مسخ شده باشم در دیگری؛
        شاید شب باشم،
        شاید شب،من باشد !
         
         
        از اون روزا تا امروز،یه عمره که می گردم
        دنبال اون کسی که تو اون روزا گم کردم !
         
         
        (برهنه در باران ِ دره ی ِ کومای)
         
        فخرالدین ساعدموچشی
        ۶
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        ۲ روز پیش

        سلام و عرض ادب

        چقدررر قشنگ نوشتید خندانک خندانک خندانک
        هم عرفانی بود و هم فلسفه‌ی وجود را تحلیلی ارزشمند.

        سوررئالی طبیعت محور و ظریف اندیش نگاشتید.


        شما نورید و از نورید.


        سلامت و دلشاد باشید
        در پناه نورآفرین الله


        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        خندانک
        خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        فخرالدین ساعدموچشی(برهنه در باران ِ دره ی ِ کومای(
        تن و روان°درست(=silim,درود)باشید
        ایوار(شامگاه)شما به سربلندی باد
        ماندَگ نباشید

        همیشه به من ِ شاگرد،نگر ِ نوازش و لطف دارید بانو
        دوست دارم شاگردی تان را داشته باشم

        دوست دارم تا سپیده ی بامداد برای تان بنویسم
        به امید دیدار دوباره ی شما در پیام های تان نمی گویم
        که در بارگاه خدایی تان اَستم
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        ۲ روز پیش
        خندانک
        درود برشما جناب ساعدموچشی خندانک
        بسیار عالی بود
        آفرین برشما
        بسیارزیبا وتفکر برانگیز خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        فخرالدین ساعدموچشی(برهنه در باران ِ دره ی ِ کومای(
        (زبان انگلندی)truth::درود:درست(به سومری)silim
        (به فرانکی)Bon-soire(شب به نکویی)
        و همه به این مانا است که"سلام)
        به این چَمار که"تن و روان°درست" باشید

        بانوی من !بانوی ماهتاب و دریاچه!
        از این که شاگرد شمایم به خود می بالم
        و از این که نو-کار تان استم سوهِش ِ خوبی دلرم.

        برای شما هم دوست دارم تا چکاوک می خواند برای تان بنویسم در ستایش زیبایی ِ درون تان
        که به راستی درون تان پر از زیبایی ِ سادگی است و سادگی ِ زیبایی

        اما به گفته ی فلوریا آئورلیانو :"Vita Brevis(زندگی کوتاه است )و مجال،اندک.

        به امید دیدارتان در آینه ی خواب و در خواب ِ آینه

        بدرود نمی گویم
        که همیشه
        درود
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دیروز
        درود بزرگوار
        جالب و زیباست خندانک
        فخرالدین ساعدموچشی(برهنه در باران ِ دره ی ِ کومای(
        سلام به خوب ِ همیشگی ام نه "عبوس"،که"حَسَن(خوش رو)!
        مهربان ام !
        از این که نوشته های من ِ ناچیز را مُهر ِ نوازش می زنید و باران ِ نوازش به سرم می بارید چون غنچه ی سپیده دمان می بالم.
        ناز و نیاز ِ کودکانه ی من در بارگاه ِ خدایی تان به بار می نشیند.

        به دیدارتان در خواب،خشنودم !
        ارسال پاسخ
        محمد باقر انصاری دزفولی
        ۲ روز پیش
        سلام بزرگوار
        طبعتان جوشا
        هزاران درودتان باد
        خندانک خندانک خندانک
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        خندانک
        خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        فخرالدین ساعدموچشی(برهنه در باران ِ دره ی ِ کومای(
        سلام به هم°رزم ِ اندیشه ام/از موچش/این شب ِ تیره/که کهربا(برق) هم رفته است.
        در این شب ِ دیگور(دیجور)،سینگر(سینجر)یاد شما به هیمه ی دلم می زند و امید،سوسو می زند

        شادم که پیر ِ خِرَد ِ خواب های من اَستید.

        همیشه که به دیدگاه ها می نگرم،چشم ِ دیدار ِ نوازش ِ شما را می برم.
        به خدایی ات کرنش می برم،که خوب اید،و خوب،خداست.

        دیدارتان را در آینه ی خواب،چشم می دارم.
        ارسال پاسخ
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        ۲ روز پیش
        .

        درود بر شما گرامی

        قلمتان نویسا

        خندانک خندانک خندانک
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        خندانک
        خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        ساسان نجفی(سراب)
        ۲ روز پیش
        درود..
        زیبااااست..
        خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        خندانک
        خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        قربانعلی فتحی  (تختی)
        ۲ روز پیش
        درودبرشما

        خندانک خندانک خندانک خندانک
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        خندانک
        خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        یوسف ساعدموچشی
        ۲ روز پیش
        سلام بر استاد بزرگ
        زیبا نوشتید این موچش کجاست که این قدر او را
        دوست دارید . و همیشه به یادش هستید.
        درود تان باد خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        خندانک
        خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        علی نظری سرمازه
        ۲ روز پیش
        درود بینهایت
        بسیار زیباست
        خندانک خندانک خندانک
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        خندانک
        خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1