سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        تمنای محال

        شعری از

        محمدرضاجعفرزاده(بینوا)

        از دفتر شعرناب نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ جمعه ۶ مهر ۱۴۰۳ ۱۰:۵۸ شماره ثبت ۱۳۲۸۷۹
          بازدید : ۳۸   |    نظرات : ۸

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر محمدرضاجعفرزاده(بینوا)
        آخرین اشعار ناب محمدرضاجعفرزاده(بینوا)

        می‌‌روم تا به تمنای تو عادت نکنم
        سخت باشد که تو باشی و محبت نکنم
        .
        می‌روم گرچه محال است خودم را پس ازین
        بـابـت دور شـدن از تـو مـلامـت نـکـنـم...
        .
        آخرِ قصه جدایی‌ست! نخواه از من که
        بـاز هـمـراهِ دلـم بـاشـم و تـرکـت نـکـنـم
        .
        آخرِ قصه جدایی‌ست، از این‌جا برگرد
        بهتر آن است که با "عقل" رقابت نکنم
        .
        آخرِ قصه جدایی‌ست، تمامش کن تا
        باز واضح‌تر از این، شرحِ مصیبت نکنم...
        .
        ؛.........
        .
        غمِ تنهایی از این پس نه فقط همدمِ توست
        گرچه من لال شوم، شکوه ز غربت نکنم
        .
        تو چنان هم‌رهِ پاییز در آغوشِ نسیم
        خوب بودی که نمی‌شد به تو دقت نکنم
        .
        آمدی هم‌قدمِ باد، مگر می‌شد از
        فتنه‌ی موی پریشان تو حیرت نکنم؟؟؟
        .
        خب مگر می‌شود این‌گونه نگاهت نکنم؟
        هی دلم را ببری، باز شکایت نکنم؟
        .
        با رفیقان که نمی‌شد سخن از موی تو گفت
        سخنت باشد و جنگ از سر غیرت نکنم؟
        .
        آن‌قدَر طعنه شنیدم ز رفیقان که دگر
        پیش هر دشمنی احساس رفاقت نکنم
        .
        کاش می‌شد که به اندازه‌ی یک بیت فقط
        با تو صحبت کنم و باز رعایت نکنم
        .
        حرف‌‌ها دارم و از گفتنشان معذورم
        من قسم خوردم از این مسأله صحبت نکنم
        .
        تلخ شد آخرِ این قصه... خدا هم می‌خواست
        به شروعی پس از این خاتمه رغبت نکنم...
        .
        ۳
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        شنبه ۱۴ مهر ۱۴۰۳ ۱۹:۲۲
        خندانک
        درودبرشما جناب جعفرزاده خندانک
        بسیارزیباست خندانک خندانک
        قلم خوبی دارید خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        محمدرضاجعفرزاده(بینوا)
        محمدرضاجعفرزاده(بینوا)
        چهارشنبه ۱۸ مهر ۱۴۰۳ ۱۹:۲۵
        سلام به شما بزرگوار
        ممنونم از توجهتون🙏🏻
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۱۵ مهر ۱۴۰۳ ۲۲:۳۵
        درود بزرگوار
        بسیار زیبا و دلنشین بود خندانک
        محمدرضاجعفرزاده(بینوا)
        محمدرضاجعفرزاده(بینوا)
        چهارشنبه ۱۸ مهر ۱۴۰۳ ۱۹:۲۵
        سلام جناب استکی
        لطف دارید🙏🏻
        ارسال پاسخ
        فرامرز عبداله پور
        يکشنبه ۱۵ مهر ۱۴۰۳ ۰۵:۴۹
        درود
        مثل همیشه زیبا
        و دلنشین سروده اید
        ⚘⚘⚘⚘⚘
        رقص قلمتان ابدی
        محمدرضاجعفرزاده(بینوا)
        محمدرضاجعفرزاده(بینوا)
        چهارشنبه ۱۸ مهر ۱۴۰۳ ۱۹:۲۶
        سلام
        مثل همیشه محبت دارید
        ممنونم
        ارسال پاسخ
        محمد باقر انصاری دزفولی
        يکشنبه ۱۵ مهر ۱۴۰۳ ۱۰:۱۷
        با سلام و عرض ادب
        سروده ای بسیار زیبا
        پایداروبرقرار باشید
        هزاران درود برشما
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        محمدرضاجعفرزاده(بینوا)
        محمدرضاجعفرزاده(بینوا)
        چهارشنبه ۱۸ مهر ۱۴۰۳ ۱۹:۲۷
        سلام بر شما جناب انصاری
        متشکرم از توجهتون
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        4