جمعه ۲ آذر
|
دفاتر شعر محمدرضاجعفرزاده(بینوا)
آخرین اشعار ناب محمدرضاجعفرزاده(بینوا)
|
میروم تا به تمنای تو عادت نکنم
سخت باشد که تو باشی و محبت نکنم
.
میروم گرچه محال است خودم را پس ازین
بـابـت دور شـدن از تـو مـلامـت نـکـنـم...
.
آخرِ قصه جداییست! نخواه از من که
بـاز هـمـراهِ دلـم بـاشـم و تـرکـت نـکـنـم
.
آخرِ قصه جداییست، از اینجا برگرد
بهتر آن است که با "عقل" رقابت نکنم
.
آخرِ قصه جداییست، تمامش کن تا
باز واضحتر از این، شرحِ مصیبت نکنم...
.
؛.........
.
غمِ تنهایی از این پس نه فقط همدمِ توست
گرچه من لال شوم، شکوه ز غربت نکنم
.
تو چنان همرهِ پاییز در آغوشِ نسیم
خوب بودی که نمیشد به تو دقت نکنم
.
آمدی همقدمِ باد، مگر میشد از
فتنهی موی پریشان تو حیرت نکنم؟؟؟
.
خب مگر میشود اینگونه نگاهت نکنم؟
هی دلم را ببری، باز شکایت نکنم؟
.
با رفیقان که نمیشد سخن از موی تو گفت
سخنت باشد و جنگ از سر غیرت نکنم؟
.
آنقدَر طعنه شنیدم ز رفیقان که دگر
پیش هر دشمنی احساس رفاقت نکنم
.
کاش میشد که به اندازهی یک بیت فقط
با تو صحبت کنم و باز رعایت نکنم
.
حرفها دارم و از گفتنشان معذورم
من قسم خوردم از این مسأله صحبت نکنم
.
تلخ شد آخرِ این قصه... خدا هم میخواست
به شروعی پس از این خاتمه رغبت نکنم...
.
|
|
نقدها و نظرات
|
سلام به شما بزرگوار ممنونم از توجهتون🙏🏻 | |
|
سلام جناب استکی لطف دارید🙏🏻 | |
|
سلام مثل همیشه محبت دارید ممنونم | |
|
سلام بر شما جناب انصاری متشکرم از توجهتون | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
درودبرشما جناب جعفرزاده
بسیارزیباست
قلم خوبی دارید