سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 14 مهر 1403
  • روز دامپزشكي
2 ربيع الثاني 1446
    Saturday 5 Oct 2024
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      شنبه ۱۴ مهر

      تمنای محال

      شعری از

      محمدرضاجعفرزاده(بینوا)

      از دفتر شعرناب نوع شعر غزل

      ارسال شده در تاریخ ۸ روز پیش شماره ثبت ۱۳۲۸۷۹
        بازدید : ۲   |    نظرات : ۰

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر محمدرضاجعفرزاده(بینوا)
      آخرین اشعار ناب محمدرضاجعفرزاده(بینوا)

      می‌‌روم تا به تمنای تو عادت نکنم
      سخت باشد که تو باشی و محبت نکنم
      .
      می‌روم گرچه محال است خودم را پس ازین
      بـابـت دور شـدن از تـو مـلامـت نـکـنـم...
      .
      آخرِ قصه جدایی‌ست! نخواه از من که
      بـاز هـمـراهِ دلـم بـاشـم و تـرکـت نـکـنـم
      .
      آخرِ قصه جدایی‌ست، از این‌جا برگرد
      بهتر آن است که با "عقل" رقابت نکنم
      .
      آخرِ قصه جدایی‌ست، تمامش کن تا
      باز واضح‌تر از این، شرحِ مصیبت نکنم...
      .
      ؛.........
      .
      غمِ تنهایی از این پس نه فقط همدمِ توست
      گرچه من لال شوم، شکوه ز غربت نکنم
      .
      تو چنان هم‌رهِ پاییز در آغوشِ نسیم
      خوب بودی که نمی‌شد به تو دقت نکنم
      .
      آمدی هم‌قدمِ باد، مگر می‌شد از
      فتنه‌ی موی پریشان تو حیرت نکنم؟؟؟
      .
      خب مگر می‌شود این‌گونه نگاهت نکنم؟
      هی دلم را ببری، باز شکایت نکنم؟
      .
      با رفیقان که نمی‌شد سخن از موی تو گفت
      سخنت باشد و جنگ از سر غیرت نکنم؟
      .
      آن‌قدَر طعنه شنیدم ز رفیقان که دگر
      پیش هر دشمنی احساس رفاقت نکنم
      .
      کاش می‌شد که به اندازه‌ی یک بیت فقط
      با تو صحبت کنم و باز رعایت نکنم
      .
      حرف‌‌ها دارم و از گفتنشان معذورم
      من قسم خوردم از این مسأله صحبت نکنم
      .
      تلخ شد آخرِ این قصه... خدا هم می‌خواست
      به شروعی پس از این خاتمه رغبت نکنم...
      .
      ۰
      اشتراک گذاری این شعر
      ۱ شاعر این شعر را خوانده اند

      نقدها و نظرات
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      2