دوشنبه ۳ دی
|
دفاتر شعر مرجان جلال موسوی
آخرین اشعار ناب مرجان جلال موسوی
|
به دردِ تو کنم مویه
تو ای مجنون دردِ من
که نامت
مرگِ جاوید است
و هابیلِ وجودت ،خسته از تقدیر
تو را رنجی ست
که فریادش غریوِ مرگ باورهاست
به سوگ خود
سیاوش را کنی همراه
که اسب و نیزه ی دوران
به دستِ حیله ی رندان
فتاده
سخت دشوار است
بیا ای همنشینِ دل
که اجبار است
این اندیشه ی خوبِ خدایان
از درون فاسد کند جانِ مرادرخواب
و قابیلِ زمینی
آن زره برتن
به کشتاری نشسته سخت
تو گویی آخر دنیاست
وآدم
همچنان دربندِ نسلِ خویش
بسانِ مرگِ ققنوس است
و خاکستر شود
ازنو
بزاید نسل دیگر
باز
اما ، این حکایت همچنان باقی ست...
مرجان
پ. ن:سیاوش از خاندانی است که در ترکیب اسم عده زیادی از آنان واژه اسپ دیده میشود.سیاوش نخستین نفر از کیانیان است که نام او با اسب ساخته شدهاست. همچنین قابل تصور است که چرا نام او syavaspa (سیاهسپ) نشده یعنی نه از واژه aspa بلکه از vasna ساخته شدهاست. نامهای نر و مرد در زبانهای آریائی حکایت از مرگ دارد و خود واژه مرد اصلا یعنی مردنی.در روایات ایرانی مثل شاهنامه سیاوش برای فرزند خود، کیخسرو، سه چیز باقی میگذارد: اسب، نیزه و زره. حال، سیاوش با اسپ خود وصیت میکند و کیخسرو را به او میسپاردحال اسپ نشانه وفاداری به توتم و نگهداری آن است. در واقع از توتم خواسته شدهاست که یکی از فرزندان خود را بپاید. شاید توتم، ریشه اختلاف یا یکی از وجوه اختلاف قومی بودهاست. نیزه و زره هر دو به عنوان ابزارهای جادوئی که میتوان با آنها به فر (نیروی جادوئی شاهان) دست یافت، مدتها است که شناخته شدهاست..
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.