سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 22 مهر 1403
    10 ربيع الثاني 1446
    • وفات حضرت معصومه سلام الله عليها، 201 هـ ق
    Sunday 13 Oct 2024
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      يکشنبه ۲۲ مهر

      عمر

      شعری از

      فاطمه رضایی برما(آینه عدم)

      از دفتر شعرناب نوع شعر دلنوشته

      ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۱۳ شهريور ۱۴۰۳ ۰۴:۵۱ شماره ثبت ۱۳۲۳۷۱
        بازدید : ۷۰۷۵۳   |    نظرات : ۱۴

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر فاطمه رضایی برما(آینه عدم)
      آخرین اشعار ناب فاطمه رضایی برما(آینه عدم)

      صدای ارسالی شاعر:
      هر  که   خوب  نخندید به  کار و بار   ردیف  خدا
             نگرفته هنوز  نکته ی  شوخی  بس  لطیف    خدا
      آلت جرم‌ و جزا جانانه جاسازند درجلد وجان  من
             تا بجنم، زنجیر جوریدوشکنجید ، هنر ظریف خدا
      بیزار  و  زارم   از   راز  زبان ،   سر  سرّ    سکوت
              آزار و  نزاعی  که  سازد  انتزاع      تصنیف  خدا 
       اعوجاج  آینه ی  روان  عیب   رو  کرد  چهره ام 
              چیست  این  پیچیده  ابزار  چپیده در  کیف خدا 
      رحمان، قادر، دادگر و نماینده خلق او و شاهد من
              گرچه   گمان ،  گردد  ،  گاه  و  بیگاه  قیف    خدا
      هر که بردوش  کشد  سلحشورانه   گناه   گرانتری
             منصفانه   او  می‌شود     مشمول    تخفیف   خدا
      بر بلندای عزم و اختیار هم بلند  پژواک  فطرتست
             تا قیامت کام  گیرد  از حیرتم، حقه ی کثیف  خدا
      یا  حیرت  و   حاشا   یا   لالی   و      شوریده گی 
             تا  که   شوخی   شوی   لولیده   قبل   لیف    خدا
      ملزومات حیات ملازم مرگند، چرخ ایجاب  لاجرم
             دهد مرا درجه ی کشته مرده ی حسن تالیف  خدا
       
      پوست میاندازند تمدن‌ها  لای مصب  چشمان   درد
           حال لایه ای ترک خورده هم کند قصد تحریف خدا
      گر میخراشد آسمان باورم را، ناخن‌ ساییده ی  خرد
           بیاسا، سایه است، سهم   نور بنده ی  سخیف  خدا
      غیظ قاضی انقباض زبان نه، ذهن بی آزار من است
          چرا   می جنگد   با  ذاکر  حراف  نه  حریف    خدا
      ناشناس نامی ،  منادی  و  نادی ،  هادی  و   گمشده
          نه حتی  نزدیک  هم  نمی شویم  به  تعریف    خدا 
      کارفرمایی  که  معمار   مرا   وادار  کرد  با   اختیار
          عمر ناموزن را  استوارد  بر ستونی از   ردیف  خدا
      ۱
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      عباسعلی استکی(چشمه)
      حدود ۱ ماه پیش
      درود شاعر عزیز
      شهادت هشتمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت، امام رئوف ،یاور بیکسان و بی پناهان حضرت رضا علیه السلام تسلیت باد
      "ای حرمت قبله حاجات ما" خندانک خندانک خندانک خندانک
      فاطمه رضایی برما(آینه عدم)
      درود بر شما استاد بزرگوار جناب عباسعلی استکی(چشمه)
      ارسال پاسخ
      شاهزاده خانوم
      حدود ۱ ماه پیش
      درود بر شما بانوی عزیز خندانک
      قلم خاص و منحصر به فردی دارید‌‌‌‌ خندانک
      واج‌آرایی‌ها جالب هستند خندانک
      روزتان نیکو خندانک
      فاطمه رضایی برما(آینه عدم)
      درود شاهزاده خانوم قدم رنجه کردین، شما هم کلا منحصر به فرد هستید، نگاهتون جالبه، ممنونم روزگارتون نیکو
      ارسال پاسخ
      محمد شریف صادقی
      حدود ۱ ماه پیش
      درود بر خانم رضایی برما. در شعر شما عنصر واج آرایی به چشم می‌خورد که از صنایع ادبی‌ست و کاربرد آن در بیان مهم است؛ یکی از دلایل جذابیت موسیقی شاعری مثل حافظ و تا حدی مولانا استفاده از واج آرایی، جناس و هماهنگی های صوتی دلچسب در شعر آن هاست.
      اما...
      واج‌آرایی یک شمشیر دو لبه است: نه تنها گاهی بعضی واج آرایی‌ها سودی ندارند بلکه منجر به ثقل تلفظ می‌شوند. از آن مهم‌تر ممکن است بسیار تصنعی به نظر برسند. یک مثال از حافظ میزنم:
      کمر مور کم است از کمر کوه اینجا
      در این مصراع بسیار زیبا که مثل آب خوانش آن روان است و کاملا جمله بدون هیچ تکلفی بیان شده. کمر یک مور در این وادی که من سیر میکنم از کمر کوه هم فراخ تر است! حالا چرا این واج آرایی حافظ انقدر موفق است؟ اولین و مهمترین دلیل آن این است که بیانش عادی است و خالی از چیزی مثل تتابع اضافات مصنوعی است. مثلا اگر حافظ بگوید:« کمرِ کوهِ این کیانِ کم پیدا» این هم واج آرایی است ولی خواننده مثل برق تشخیص میدهد که واج آرایی مصنوعی است و به جای آنکه واج آرایی در خدمت کلام باشد این «کلام است که در خدمت واج آرایی است».
      دومین دلیل این است که حافظ به واج آرایی یک حرف اهمیت نمیدهد بلکه «هم نشینی» حروف هم برای او مهم است:
      (کم)ر (ک)وه (کم) است از (کم)ر مور اینجا
      یعنی هم نشینی «م» و «ک». به این مثال دقت کنید:
      (۱) از مولانا: سر ما هست و من، مجنون! مجنبانید رنجیرم!
      در این مثال نه تنها هم نشینی حروف (م، ج، ن) مدام تکرار شده است موسیقی معنوی هم روان است: مجنون را به زنجیر میبندند و جنباندن زنجیر هم امری مشهود است. بنابراین خواننده هنگام خواندن این مصراع زیبا از جلال الدین نه تنها از موسیقی صوتی شعر جلال الدین لذت میبرد بلکه هیچ چیز «تصنعی» در آن نمی بیند: دیوانه ای که زنجیر بسته شده و میگوید زنجیرم را نجنبانید که...
      دقیقا نکته همین است: موسیقی صوتی حدالامکان بهتر است با موسیقی معنوی هماهنگی داشته باشد؛ همانطور که «کمر» و «کوه» تناسب معنی دارند و تضاد «کوه» و «مور» از جهت بزرگی و کوچکی واضح است مثل این کلمات که هم از نظر صوتی نزدیکند هم از نظر معنوی تضاد ، تقابل یا تناسب دارند: فیل و فنجان، پیل و پشه، شور و شیرین، دیری و دوری و...
      (۲) از حافظ: سرو چمان من چرا میل چمن نمی کند
      حافظ نه فقط واج آرایی کرده بلکه از هم نشینی و نزدیکی (چ، م، ن) پشت سرهم استفاده کرده و چمان و چمن هم جناس هستند:
      سرو (چم)ا(ن) (من) (چ)را (م)یل (چمن) (نم)ی ک(ن)د
      ضمنا نوعی «انتقال» صوتی هست. از چ به میم، از میم به نون، از نون باز به چ از چ بار به میم و...
      ضمنا در واج آرایی لزومی ندارد حروف مشترک باشند گاهی حروفی که واجگاه مشترک هم دارند می توانند استفاده شوند مثلا (ک، خ، گ) واجگاه نزدیکی دارند. این شعر زیبا از خانم مهدیس رحمانی از اعضای سایت را ببینید:
      نشکن به کلوخ کینه سینه‌م را، دوست!
      نش(ک)ن به (ک)لو(خ) (کین)ه (سین)م را دوست
      نه تنها واج آرایی ک در ایتدای مصراع هست اما شاعر با ایجاد تنوع صوتی موسیقی را از واج آرایی ک به شکل نرم و آرام به تناسب «کینه» و «سینه» انتقال میدهد. گاهی زیاد بودن یک حرف حوصله سربر میشود.
      اما گاهی واج آرایی دست و پا گیر است. مثلا اگر یک نفر بگوید:
      سنگ‌ْ گر داری...
      اینجا اتفاقا اشتراک گ باعث ثقل تلفظ است. یا این مثال بامزه:
      شیش سیخ کباب، سیخی شیش هزار
      الان این واج آرایی (س، ش) دارد ولی تلفظش سخت است و سخت در ذهن ماندگار میشود و اتفاقا واج آرایی «نقطه ضعف» آن است نه نقطه قوت آن.
      نکتهٔ مهم دیگر این است که باید در نظر گرفت این است که بعضی حروف واج آرایی قدرتمند تری دارند (مثل ج یا چ) و بعضی ضعیف تر (مثل د، ر).
      نکتهٔ دیگر اینکه گاهی واج آرایی یا هم نشینی به هدف اینست که «صدا»یی طبیعی را القا کند. مثلا حرف س (و گاهی ش) ممکن است بر سکوت دلالت کند یا مثلا همنشینی (خ،ش) هم می تواند صدای خش خش را تداعی کند هم خشم و شورش را:
      گر چه در شکل و شمایل اشک ریزد با خشوع...
      شیخِ خشمین‌خوی ما، خاشع به جز بر خویش نیست!
      یا مثلا هم نشینی مداوم الف کشیده و ه (آه، ماه، راه، وللّه) می تواند صدای آه کشیدن و افسوس را تداعی کند.
      و نکته آخر: یک سری حروف خوب با هم همنشین میشوند و برخی بد. مثلا میم و نون، سین و شین، ج و نون و غیره.
      سعی کنید موسیقی درونتان این ها را بسازد البته اصلاح و تجدید هم میتوان کرد. و اینکه باز هم تکرار میکنم واج آرایی در خدمت موسیقی شعر است نه برعکس.

      راستی اگر امکانش بود در نظرسنجی ای که در قسمت وبلاگ ها و مطالب سایت گذاشتیم شرکت کنید🙏🙏
      محمدرضا آزادبخت
      محمدرضا آزادبخت
      حدود ۱ ماه پیش
      درود جناب صادقی
      ارسال پاسخ
      فاطمه رضایی برما(آینه عدم)
      سلام به همه ی استادان شعر ناب به ویژه شاعر صادق و شریف که جای خالیشون پیش خدا در این نوشته مشخصه،
      خیلی ممنون از طلا و درّ وگوهری که سخاوتمندانه پای این دلنوشته جواب شده هم، سرمایه گذاشتید.

      فکر کنم متوجه شدم منظورتون رو، میفرمایید واج آرایی یا حتی همه آرایه ها باید وسیله باشن نه هدف؟ مثل این شعر شاهنامه ( برو راست کرد خم و چپ کرد راست/ خروش از خم چرخ چاچی بخاست) رو که می‌شنویم می ترسیم نکنه کمی بیشتر زه رو بکشه و کمان بشکنه
      چون خودم عجول و هذیان گو هستم آرایه ی مورد علاقم حسن تعلیق هست که ذاتا هذیان گریز هست و تلنگرمیزنه به جزم اندیشی و قضاوت عجولانه وتنگ نظری. شاید باور نکنید که هیچگاه واج آرایی جذبم نکرد ، تا اینکه با شخصی صحبت کردم که حرف کاف رو خیلی عجیب، مشخص و گیرا تلفظ می کرد،بدون اینکه فکر کنم چجوری راضیش کنم این متن رو بخوانه متنی نوشتم پر از (ک) ، این اولین بار بود که به معنا خیانت کردم و از اولویت کنارش گذاشتم ولی با کمال تعجب معنا انگار وفادار مونده بود مساله تأویل پذیری نبود، واقعا معنای مشخص و امتداد داشت، فهمیدم اون آهن پاره، اهرم و ابزار کارایی مثل دیلم برای استخراج معنا هست که فقط به خاطر سادگیش طرز کاری براش قائل نبودم و ضایعات حسابش می کردم
      باز هم از توضیحات 20kشما ممنونم، باشد که توان تغییر رو پیداکنم، و خدا به وقتتون برکت بده ( البته فکر کنم با دریافت سریعی که بهتون دادن این امید قبلا برآورده شده)
      و اینکه به این میگن نوشته ای که فقط قافیه و ردیف و موضوعات دم دستی داره نه شعر نوجوانی شما که موزون و پر مغز بود


      ارسال پاسخ
      محمد گلی ایوری
      حدود ۱ ماه پیش
      درودتان بزرگوار
      خندانک خندانک خندانک
      فاطمه رضایی برما(آینه عدم)
      درود بر شما جناب محمد گلی ایوری گرامی
      ارسال پاسخ
      محمدرضا آزادبخت
      حدود ۱ ماه پیش
      خندانک
      فاطمه رضایی برما(آینه عدم)
      درود جناب محمدرضا آزادبخت گرامی
      ارسال پاسخ
      بهروز عسکرزاده
      حدود ۱ ماه پیش
      درود و عرض ادب

      از حضورتان خوشحال شدم و این که اثری تازه از شما خواندم.
      با بهترین آرزوها
      خندانک
      فاطمه رضایی برما(آینه عدم)
      درود و عرض ادب بر استاد بهروز عسگری مهربان، ممنونم از لطفتون، شرمنده که.... آمین برای همه، این آرزوی جامع
      ارسال پاسخ
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      1