هر که خوب نخندید به کار و بار ردیف خدا
نگرفته هنوز نکته ی شوخی بس لطیف خدا
آلت جرم و جزا جانانه جاسازند درجلد وجان من
تا بجنم، زنجیر جوریدوشکنجید ، هنر ظریف خدا
بیزار و زارم از راز زبان ، سر سرّ سکوت
آزار و نزاعی که سازد انتزاع تصنیف خدا
اعوجاج آینه ی روان عیب رو کرد چهره ام
چیست این پیچیده ابزار چپیده در کیف خدا
رحمان، قادر، دادگر و نماینده خلق او و شاهد من
گرچه گمان ، گردد ، گاه و بیگاه قیف خدا
هر که بردوش کشد سلحشورانه گناه گرانتری
منصفانه او میشود مشمول تخفیف خدا
بر بلندای عزم و اختیار هم بلند پژواک فطرتست
تا قیامت کام گیرد از حیرتم، حقه ی کثیف خدا
یا حیرت و حاشا یا لالی و شوریده گی
تا که شوخی شوی لولیده قبل لیف خدا
ملزومات حیات ملازم مرگند، چرخ ایجاب لاجرم
دهد مرا درجه ی کشته مرده ی حسن تالیف خدا
پوست میاندازند تمدنها لای مصب چشمان درد
حال لایه ای ترک خورده هم کند قصد تحریف خدا
گر میخراشد آسمان باورم را، ناخن ساییده ی خرد
بیاسا، سایه است، سهم نور بنده ی سخیف خدا
غیظ قاضی انقباض زبان نه، ذهن بی آزار من است
چرا می جنگد با ذاکر حراف نه حریف خدا
ناشناس نامی ، منادی و نادی ، هادی و گمشده
نه حتی نزدیک هم نمی شویم به تعریف خدا
کارفرمایی که معمار مرا وادار کرد با اختیار
عمر ناموزن را استوارد بر ستونی از ردیف خدا
شهادت هشتمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت، امام رئوف ،یاور بیکسان و بی پناهان حضرت رضا علیه السلام تسلیت باد
"ای حرمت قبله حاجات ما"