قربون آن دستهای پر احساست
به قد م هات که بهار و با خود
به زمستون قلبم میاره
قربون آن موهات در باد به پرواز
به رقص ماهت در میان دشت گل
به مانند چشم ماهت به مستی نگاهت
به افسون هر چه به نظرت بباره
..................................
در این باغچه دلم
همه گل هاش چیدی
به خواستم دوباره
.............................
روی سنگ قبرم اشکات باریدی
به بارون غم
گاه به آه ات گاه ناله
به خواندن جدایی دیوانگی میاره
شکستن سنگ صبورم به صدای ناله
رنج وغم به درد
بر چشم و دلم میباره باز دوباره
......................................
کاش بود دستها ت تو دستم
که روز های خوش را به یادم بیاره
به هم میدادیم به شب یه عالم ستاره
به ماه ای که به رقص عشق من و تو
بود به نظاره به باریدن نور
بر تن من و تو در شب پر ستاره
........
دیدم به ناله از تو
به خواندن آرزوها بودن در این دنیا
چرا خیلی کوتاهه
به پژمردن گل به آفتاب سوزانه
به افزون به گرمی به باره
برتن آرزوی یک قطره آبه
به مردند به تنها یی در سرابه
دراین بر هوت زمانه
.................................................
کاش در روی سنگ قبرم عطر و بوی تو بمانه
تا لحظه های خوش من و تو به یاد بیاره
این دلی که به غم تو به اشک به باره
هست به نگاهم به آغوش کشیدن تو دوباره
به چتری بر تو بر سرت غم نه بباره
........................
روز پنجشنبه وعده من تو به دیداره
به عشقی که هست جاودانه
کنار سنگ قبرم به دیذن تو
که هست به انتظاره
...................
کاش تنهام نمی گذاشتی دوباره
به شمشیر زمانه
تا به رفتنت در این روز
بر تنم غم نباره
نشم خسته خسته بر زدند مشت
بر دیوار جدایی بین من تو نشسته دوباره
۲۸ صفر رحلت حضرت رسول اکرم صلیالله علیه و آله و امام حسن مجتبی (ع) بر جنابعالی و مسلمانان جهان تسلیت باد