سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 24 شهريور 1403
    11 ربيع الأول 1446
      Saturday 14 Sep 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۲۴ شهريور

        افسانه های هستی

        شعری از

        عارف افشاری (جاوید الف)

        از دفتر چای با عزرائیل نوع شعر آزاد

        ارسال شده در تاریخ ۲ هفته پیش شماره ثبت ۱۳۲۲۲۳
          بازدید : ۲۷۱   |    نظرات : ۳۹

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        آخرین اشعار ناب عارف افشاری (جاوید الف)

        تنفیس* سکندران در سرسرای مسکوت
        دشنه گذر کرده از چشمان هیز تاریخ
        نداوت* رد بوسگانت بر خطوط لبانم 
        در فصل تلخ و تاریک برداشت زرنیخ
        هلول* ماه می در چشمه چشمانت 
        رد اشکی افتاده بر بندر چل میخ*
         
        لمش* بیهوده انگاران در مستطیل اعصار 
        هی پشت هم اخبار و اخبار و اخبار و اخبار
        سری حقگو پخته شده در پاتیل* جادوگر پیر
        انداختن تمام تقصیرها باز هم بگردن تقدیر
         
        اینبار گم شدن عصای موسی در نیل 
        پرواز حواریون به آسمان با انجیل 
        گفتگوی بودا در معبدی با ده فیل
        شاید که ظهور مهدی هم از مانیل*
         
         
         
         
         
        * تنفیس بمعنای آسودن از غم ها
         
        *نداوت بمعنای تازگی و طراوت
         
        * هلول :در اصل نام دهی در شهرستان ساوه برای تفاوت با حلول استفاده کردم و
        در اینجا بمعنای ظاهر شدن و به بالا آمدن  
         
        *بندر چل میخ :در قدیم اسکله بنادر چوبی بود که آنها را با میخ به هم متصل میکردند چل میخ بمعنای پرچ شدن چهل میخ در چوب اسکله بندرگاه است
         
        *لمش بمعنای کار عبث کردن
         
        *پاتیل ظرفی بزرگ و آهنی که دسته هایی برای آویختن دارد و معمولا مورد استفاده آن قرار دادن روی آتش برای پخت پز میباشد
         
        * مانیل پایتخت فیلیپین
        ۴
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        ۲ هفته پیش
        درود جناب افشاری عزیز
        "شاید که ظهور مهدی هم از مانیل*"
        لطفا به اعتقادات مردم کاری نداشته باش
        خندانک خندانک
        عارف افشاری  (جاوید الف)
        درود

        بحث مفصلی دارد در حالی که حقیر هیچ کاری به اعتقادات کسی نداشتم

        صرفا یک احتمال بیان شده و در اصل قضیه تفاوتی ایجاد نمیکند

        چه تفاوتی دارد که ظهور از چه جایی صورت بگیرد؟


        اصلا بحث ظهور در اینجا مطرح نیست بزرگوار ما مردم باید بتوانیم با اینکه مبانی فکری کاملا متضادی داریم بخوبی در کنار هم زندگی کنیم
        باید بازگردیم و دستاورد های یک باور را بررسی کنیم آنوقت به باوری ایمانی میرسیم نه صرفا باوری که با عوامل بیرونی ایجاد یا تخریب شود

        شادکام باشید خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        عارف افشاری  (جاوید الف)
        استاد استکی عزیز یک سوال میشه بپرسم

        چرا به سه قسمت بالایی شعر هیچ واکنشی نداشتید و تنها قسمت آخر برایتان مهم بود؟ خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد شریف صادقی
        محمد شریف صادقی
        ۲ هفته پیش
        این سوال برای من هم هست. چون مقام انبیای مقدس علیهم السلام از جمله حضرت موسی در نزد مسلمانان بالاست. در قرآن نام حضرت موسی از تمام انبیا بیشتر آورده شده است. در واقع در اینجا موسی یک موسای مثالی ست و مهدی هم یک مهدی مثالی ست و گرنه مهدی که مسلمین اعم از شیعه و سنی به آن معتقدند از حجاز ظهور میکند بنا به روایات فریقین. شاید اگر آقای افشاری می گفت «ظهور مهدی (ناموعود) از مانیل» حتی بار طنزش بیشتر بود و البته موجب شبهه هم نمیشد. من توصیه می کنم به غزلی که اخیرا «آقای ساکی» که خودشان مثل من و آقای استکی تا حدی مذهبی هستند مراجعه کنید. در آنجا بی پرده به حضرت آدم ناسزا گفته شده و واضحا منظور آدم مثالی ست نه آدم پیامبر تاریخی. و البته گاهی هم بیان شطح وار است و باید این را مورد عنایت قرار داد.
        عباسعلی استکی(چشمه)
        درودی دوباره جناب افشاری عزیز
        کمترین سرنوشت عجیبی دارد
        هیچگاه تصور آنرا نمی کردم که حتی در خواب سروکارم با شعر و شاعری باشد
        در جوانی دوستان فراوانی داشتم
        همیشه خندان و موجب خشنودی دیگران بودم
        و دست تقدیر خواست که حتی یکی از آنها را پیرانه سر نداشته باشم
        در آن زمان ها آنها هم با شما و جناب صادقی هم عقیده بودند
        و شب های زیادی را در مورد اختلاف عقایدمان بحث میکردیم
        ولی بخوبی همدیگر را تحمل می نمودیم
        لذا شخصا تحمل هر گونه بحث و یا حتی جدل بر سر عقایدم را دارم
        ولی دیگران چه؟
        جامعه چه؟
        نباید حرفی زد که سایت دشمن شاد شود و بهانه بدست حسودان و رقیبان داده شود
        هر سروده باید در درجه اول ظاهر الصلاح باشد
        و در مراتب بعدی مدارج احساس و اندیشه را عمیق تر کند
        سروده ای که همان ابتدا و در سطح ، حرف آخر را بزند مفت نمی ارزد
        سروده ای که بخواهد با تحریک احساسات و عقائد دیگران خود را ثابت کند پسندیده نیست
        من نوعی جانفشان حضرت موعودم و این را در عمل انجام داده و دنبال میکنم ولی تحمل عقاید مخالف را هم دارم
        ولی کسی ممکن است این گونه نوشته ها را پیراهن عثمان کند
        در حالی که چندان منتظر ظهور حضرتش نباشد
        امان از پیرهن عثمان
        شکسته جوهرش تمام شود قلمی که پیراهن عثمان میدوزد
        تا یک قلم درست و حسابی و معقول و منتقی نوکر حضرت صاحب تحویل بگیرد
        به "مکافات" کمترین آمدید
        باید بگویم که در ظاهر جناس داشت
        ولی در باطن تلمیح های عمیقی را متذکر می شد( "از مکافات عمل غافل مشو " ،یا "خودم کردم که لعنت بر خودم باد") خندانک خندانک خندانک
        عارف افشاری  (جاوید الف)
        درود مجدد بروی چشم اشعار را از فیلتر های گفته شده عبور میدم حتی الامکان بدون حذفیات معانی خندانک
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        شنبه ۱۰ شهريور ۱۴۰۳ ۱۱:۰۲
        درود شاعر عزیز
        شاعر «باغ لال» از دنیا رفت/ محمدعلی بهمنی شاعری که به ایجاد خلاقیت در حوزه غزل همت کرد
        امید که خلد آشیان باشد
        برای شادی روحش فاتحه و صلوات خندانک خندانک خندانک
        عارف افشاری  (جاوید الف)
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد شریف صادقی
        ۲ هفته پیش
        درود. پنجره این شعر را که دیدم، دو پا داشتم دو پا هم قرض گرفتم دویدم اینجا😁
        قبلا دیده بودم از کلمات دشوار در شعر استفاده کرده بودید اما این مورد زیاد تر از بقیه است. اینکه چرا مثلا به جای طراوت از نداوت استفاده کرده اید جای تامل دارد. شباهت تلفظی این کلمات مهجور با کلمات دیگر ناگاه به ذهنم هجوم می آورد (شباهت تنفیض با تنفیس مثلا؛ یا «نداوت» با «ندامت»). خصوصا این ظن وقتی تقویت می شود که میبینم به جای «حلول» از «هلول» استفاده کرده اید که شاید نشانه ای باشد که: دارم یکسری کد گذاری در شعر انجام میدهم (با چند دقیقه بررسی نمشود با اطمینان گفت اما من مظنونم). همچنین استفاده از این کلمات کارکرد موسیقیایی و صوتی در واج آرایی هم داشته است.
        درباره مستطیل اعصار...با توجه به مصراع بعد ممکن است منظور «تلویزیون» یا هم خانواده هایش (مانیتور، گوشی تبلت و...) باشند که بیش از پیش پوچی و بیهودگی عالم را با اخبار مکرر به ذهن متبادر می کنند.
        بند سوم...در واقع «ضد اسطوره» است. ما برخلاف پیشینیان در عصر «ضد اسطوره ها» و خرد شدن آن ها زندگی میکنیم. قبلا سلبریتی ها انقدر جلوی چشم مردم نبودند و شخصیت هایی رویای محسوب میشدند اما ما در عصر خرد شدن آن تصاویر و الگوهای ایده آل زندگی می کنیم. در عصر ما عصای ما موسی داخل آب می رود ولی دریایی شکافته نمیشود. حواریون هم دیگر انجیل مسیح را گسترش نمی دهند و «قید قضیه را میزنند» و همراه با مسیح عروج میکنند و میگویند: خااااعععععک عالم...😁
        ظهور مهدی از مانیل اوج طنز است؛ اگر عزیزان با تاریخ اسلام آشنایی داشته باشند می دانند که ما اقلا از اوایل قرن دوم هجری (شاید حتی اواخر قرن اول) تا دوران متاخر مدعیان مهدویت را داشته ایم. لااقل اولین موارد از جغرافیای حجاز بوده اند (مانند محمد بن عبدالله بن حسن مثنی- مشهور به نفس زکیه - که البته احتمالا خودش ادعایی نداشته ولی دعا میکرده خدا او را ناجی امت از دست عباسیان قرار دهد و در نهایت هم به دست لشکریان منصور به شهادت رسید؛ او از ائمه شیعیان زیدی ست). اما هر چه زمان می گذرد تراکم این مهدی های «ناموعود» در آفریقا و دیگر نقاط جهان بیشتر میشود. البته باید دانست بزرگترین شخصیت های تاریخ گاهی از نقاطی ظهور کرده اند که گمان آن ها نمیرفته (شاید مهمترین آن پیامبر اسلام باشد که به قول حگی نبی «امت ها را لرزاند» در حالی که به قول مزامیر داوود «سنگ رها شده ای» بود که هیچ کس فکرش را نمی کرد روزی «سنگ اصلی بنا» شود). اما اسطوره ها برای شکل گیری نیاز به زمان دارند... عصر ما انقدر سریع و فضول و دقیق است که فرصت ایجاد اسطوره را نمی دهد.
        حالا بگذارید درباره چند مصراع به شکل خاص صحبت کنم:
        هلول ماه می در چشمه چشمانت
        رد اشکی افتاده بر بندر چل میخ
        اینجا ظاهرا اشاره شاعر به پدیده «مد» در ساحل هنگام شب و برخاستن ماه است که دلیل آن نیروی کششی tidal ماه می باشد. شاعر دراینجا اشک ریختن چشم را به «مد دریا»ی چشم تشبیه کرده که مضمونیست بس زیبا و شایسته «دزدیده شدن» توسط شعرای دیگر😁
        کلی حرف دیگر هم دارم ولی راستش وقت تنگ است و نمی توانم بنویسم.
        فکر میکنم یک مقدار قافیه ها در بند اول ممکن است مصنوعی به نظر برسد (نمیگویم اینطور است...میگویم اینطوری ممکن است به نظر برسد).
        راستی در بند اول مصراع اول حرف «س» به خوبی سکوت را القا می کند (سسسسسسسسسسس🤫🤫🤫🤫🤫) و احتمالا یکی از اهداف شاعر از ایجاد واج آرایی سین ایجاد این فضا بوده.
        در باب «دشنه گذر کرده از چشمان هیز تاریخ...»
        این مصراع شاید یکی از بهترین مصراع های این شعر باشد. «چشمان هیز تاریخ» چشمانی بسیار دقیق و بی رحم و فرصت طلب؛ همین چشم هیز تاریخ در عصر ما نمی گذارند اسطوره ها شکل بگیرند! البته...تنها عامل این نیست اما قطعا یکی از عوامل همین است.
        من در این شعر ضعف هایی در انسجام میبینم امممممااااا ممکن است به جهت عدم دقت من باشد. شاعر قطعا قصدش ایجاد پازل بوده و من هم عجله ای ندارم که بفهمم.
        صفحه را هم سبز می کنم (راستش زورم آمد این همه نوشتم و کسی نخواند😂😂😂😂😂).
        عارف افشاری  (جاوید الف)
        درود فراوان و سپاس از نقد ها و موشکافی های زیبا و آموزنده شما

        در جهت بکار گیری واژه ها سعی دارم لغاتی ابداعی رو وارد شعر کنم

        مثلا در شعری دیگر از پیچواره استفاده کرده ام که معنایی که به ذهن (خودم)متبادر کرده اینست که پیچواره را میتوان به یک پیچ تاریخی تشبیه کرد که البته لزوما نباید درباره جنگها و حاکمان باشد بلکه میتواند داستان عشقی بی آلایش باشد که یا با خیانت یا هر دلیل دیگری کمرنگ شده و از بین رفته

        در هر حال ترکیبات خاصتری هم مثل این گزینه 4u در شعر دارم از آنجا که هرگز for you به این حالت نوشته نمیشود اما در خوانش شما همان فور یو را میخوانید در نتیجه به نظر من از لحاظ معنایی شکستی ایجاد نمیشود این مورد را خلاقیت چندان بالایی نمیدانم و شاید بیشتر سبک نوشتاری خاص خودم باشه همچنین کلماتی مثل به سوی را بسوی بکار میبرم و ه رو حذف میکنم

        صرفا توضیحی بود درباره نوع نوشتار بازهم ممنونم خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمدرضا آزادبخت
        محمدرضا آزادبخت
        ۲ هفته پیش
        درود جناب صادقی خداقوت
        توضیحات وتحلیل پایین پنجره تان را نیز خواندم
        عالی بود
        ارسال پاسخ
        فرامرز عبداله پور
        ۲ هفته پیش
        درود
        زیبا و دلنشین سروده اید
        ⚘⚘⚘⚘
        رقص قلمتان ابدی
        عارف افشاری  (جاوید الف)
        درود فراوان
        قدم زدن در وادی معنا را دوست دارم
        سپاس خندانک
        ارسال پاسخ
        محمدرضا آزادبخت
        ۲ هفته پیش
        درود شعرتان زیباست
        عارف افشاری  (جاوید الف)
        سپاس فراوان خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد شریف صادقی
        ۲ هفته پیش
        درود بر آقای افشاری. هر عنصری که در شعر کسی با بسامد زیاد تکرار شود به «عنصر سبکی» یک شاعر تبدیل می‌شود. مثلا آقای پژمان بدری را در نظر بگیرید. یکی از عناصر پرتکرار در شعرهای اخیر او جابه جا کردن جای مضاف و مضاف الیه یا جابجا کردن فاعل و مفعول و صفت و موصوف است: سیب پوست چاقو را می کند. دستگاه کپی پاییز پاییز برگ چاپ می کند (به جای برگ های پاییزی). یا مثلا سه عنصر سبکی شعر حافظ عبارتند از:
        (۱) تناسبات صوتی زیاد (جناس، واج آرایی، اشتقاق، قافیه درونی، ...)
        (۲) انواع ایهام
        (۳) خانواده تناسب و تقابل (تضاد، تناقض و پارادوکس، ...)
        حالا مثلا «اسلوب معادله» عنصر سبکی حافظ نیست اگر چه در شعر او دیده میشود اما درصد تکرار ان زیاد نیست در حالی که در شعر صائب اسلوب معادله عنصر سبکی ست.
        حالا...اگر شما میخواهید به عنوان یک عنصر سبکی ترکیبات جدید یا کلمات شکسته شده و یا تحول یافته یا ساختگی را وارد شعر کنید باید خیلی مراقب باشید چون افراط در چنین چیزی می تواند زننده باشد. مثلا بیدل دهلوی (نمیدانم چرا خیلی بیدل بنده خدا را مثال میزنم و توی سرش می کوبم) هزاران ترکیب وصفی و اضافی عجیب و غریب و سورئال ساخته است. اما متاسفانه برای اکثریت شعر او دشوار و بیگانه است. به نظرم اگر میخواهید این عنصر سبکی تان باشد باید حواستان به روانی و قابل فهم بودن شعر هم باشد. مثلا آن 4u یک چیز کاملا قابل فهم است. اما اگر آن را به ایهام و طنز و تناقض و دیگر صنایع آمیخته کنیم حتی بهتر هم می شود. مثلا ترکیبی من در آوردی اما سهل الفهم را در نظر بگیرید که بسته به نوع خوانشش بشود دو معنای کاملا متضاد از آن برداشت کرد! یا ترکیبی که در آن طنزی باشد. (یکبار در شعری «کد‌بی‌خدا» را بکار بردم و نمیدانم خوب در آمد یا نه اما واضحا هدفی پشت ساختن چنین ترکیبی هست). مثلا یکسری کلمات در ذات خود این را دارند:
        ناخدای خود را خدا خوانده
        (ناخدا یا نا خدا؟!)
        محمد شریف صادقی
        ۲ هفته پیش
        در تکمیل پیام قبلم میخواهم یک توصیه کنم. آغاز شعر باید حدالامکان جذاب و قابل فهم باشد و به نظرم اگر آغاز و پایان شعر صمیمی باشد و خالی از کلمات دشوار و جعلی باشد بهتر است. اگر در همان مصراع های اول شاعر برجک مغز مخاطب را نکوبد احتمالا خواننده راهش را می کشد و میرود (این مشکل درباره شعر های خود من هم وجود دارد). ابتدا با صمیمیت خواننده را به دنیای خودت دعوت کن و بعد به نرمی دنیا و زبانت را به او نشان بده و بعد هم با صمیمیت از او خداحافظی کن.
        عارف افشاری  (جاوید الف)
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        عارف افشاری  (جاوید الف)
        ۲ هفته پیش
        شخصا از جناب استکی و عزیزان دیگری که شاید چندان موارد بیان شده در این شعر رو دوست ندارند عذرخواهی میکنم سعی بر آنست که دیگر کلمه ای از اعتقادات بیان نکنم ( البته نمیدانم دقیقا چرا انقدر حساسیت برانگیز است با اینکه اگر شما صدبار هم شعر را بخوانید فکر نمیکنم حتی ذره ای به اهانت هم نزدیک بشه) بهر حال سعی بر اینه که حتی کلمه ای از اعتقادات از نماز تا اسامی مذهبی رو در شعر خود ننویسم ممنون از دوستان خندانک خندانک خندانک
        محمد شریف صادقی
        محمد شریف صادقی
        ۲ هفته پیش
        به نظر من که شما چیز بدی ننوشته ای و اصلا هم لازم نبود این را بگویی. ولی هر جور خودت صلاح میدانی.
        ارسال پاسخ
        محمد گلی ایوری
        ۲ هفته پیش
        درود و احترام جناب افشاری گرامی
        سلامت باشید
        خندانک خندانک خندانک
        عارف افشاری  (جاوید الف)
        درود سپاس از حضورتان خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        ساسان نجفی(سراب)
        ۲ هفته پیش
        درود بر شما..
        زیبااااست..
        خندانک خندانک
        عارف افشاری  (جاوید الف)
        درود و سپاس خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        فیروزه سمیعی
        ۲ هفته پیش
        درودتان جناب افشاری شاعر گرامی خندانک
        شعر چالش برانگیز و پر راز و رمزتان را خواندم
        البته کلماتی در شعر بکار برده اید که تا به حال با آن برخورد نداشته ام و چه خوب که معنای آن را
        پیوست کرده بودید
        از معنای شعر که بگذریم که جناب صادقی با قلم پربارشان و دانش بالایشان مارا مستفیذ کردند و
        به درک بهتر شعر نائل شدم.
        جای تقدیر داره که اشعاری که از شما می خوانم
        مثل اشعار جناب صادقی از سوژه های تکراری و کلیشه ای نیست و رو نویسی و کپی از دیگر شاعران چون به زعم من بعضی سوژه ها آنقدر در شعرها تکرار شده که دیگر شعرها چنگی به دل نمی زنند و مکاشفه ای صورت نمی گیرد
        مثل قید تکرار در ماضی استمراری است
        از اینکه اشعار متفاوتی خاص خودتان می خوانم
        بسیار خرسندم و جای تقدیر دارد.
        نویسا مانید و همیشه شاعر
        خندانک خندانک خندانک


        عارف افشاری  (جاوید الف)
        درود سپاس فراوان از نظر لطفی که دارید حتی الامکان سعی بر این دارم که اشعاری معنادار و بعضا با بکارگیری واژگانی خاص تر بنویسم بازهم ممنون خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        بهاءالدین داودپور تخلص بامداد
        ۲ هفته پیش
        درودشاعرگرامی پاینده باشید خندانک
        عارف افشاری  (جاوید الف)
        سپاس فراوان از حضورتان خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        معصومه خدابنده
        ۲ هفته پیش
        سلام واحترام جناب افشاری گرامی
        درود بر شما
        پایدار باشید و موفق
        عارف افشاری  (جاوید الف)
        سپاس فراوان همچنین خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مریم عادلی
        ۲ هفته پیش
        سلام ودرود شاعر گرانقدر
        شعر زیبا وتابناکتان را خواندم
        خیلی قشنگ بود
        به نیکی بسرایین روزگاران
        خندانک خندانک خندانک
        عارف افشاری  (جاوید الف)
        عارف افشاری (جاوید الف)
        جمعه ۹ شهريور ۱۴۰۳ ۱۲:۲۳
        درودها سپاس از حضور و نظرتان خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد شریف صادقی
        ۱۳ روز پیش
        درود آقای افشاری. راستش خواستم بگویم یک پیشنهاد دارم. دو کتاب هست که پیشنهاد میکنم مطالعه کنید. یکی کتاب دانیال در عهد عتیق و دیگری کتاب اشعیا، فصل چهلم به بعد. ترجمه سنتی انگلیسی King James عالیست و البته ترجمه های فارسی هم هستند اما بشدت نادقیقند (ترجمه های آکادمیک مثل NRSV هم عالی هستند و حاشیه های خوبی دارند). فکر میکنم از دانیال خصوصا فصل هفتم خوشتان بیاید.
        و ناگهان در قعر سماوات...رویایی از ابدیت دیدم...
        البته کلیت عهد عتیق چه nrsv چه king james به راحتی از اینترنت قابل دانلود هستند. نگاه کنید به Isaiah و Daniel.
        یک اپ اندروید کتاب مقدس هم هست که ترجمه فارسی اش نستا خوب و دقیق است و حتی در حاشیه ها به تفاوت های طومارهای بحر المیت هم اشاره کرده است.
        عارف افشاری  (جاوید الف)
        درود قرآن تورات انجیل صحف مزامیر نهج البلاغه و صحیفه سجادیه را خوانده ام کتابهایی چون نبوئت هیلد رو هم بازهم ممنون خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        هادی طاهری
        دیروز
        درود بر شما استاد بزرگوار
        پایدار باشید خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2