سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 4 آذر 1403
    23 جمادى الأولى 1446
      Sunday 24 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۴ آذر

        مخلوق تاریک

        شعری از

        عارف افشاری (جاوید الف)

        از دفتر زندان سلولزی نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ جمعه ۱۶ شهريور ۱۴۰۳ ۰۰:۵۱ شماره ثبت ۱۳۲۴۳۱
          بازدید : ۲۴۵   |    نظرات : ۳۲

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        من خاطره ای مخدوش و سیاه، حک شده درون قلب دو سنگ
        انتخاب پیچیده ی یک انتحار، از میان چوبه ی دار و تفنگ
        من شکست عشقی سخت و مریض، در بعد ظهر پاییز سرد و خموش
        خط خطی های شاعری نیمه مست ،بروی ورقهای دیوان جفنگ
        من گلبرگ رز پر پر شده، رها شده بر سر آب دعا
        انتقام نازل به قوم سودوم، پس از پنجمین نفرین کبریا
        من شاهرگی خط خورده با، تیغ تیز لبه ی وان حمام
        حلقه ی دود پس داده از ،حلقوم معتاد رو به فنا
        من تلخ ترین کابوس امشبم، برای اتمام ماموریت عذاب
        امید ریخته بر دهانهای منتظر ،چکیده شده از توهم یک سراب
        من کور کننده ذوق کودکی، چو قسمی مملو از دروغ پشمکی
        قطره ای زهر کاری و کبود، پسمانده ی تقطیر شیشه ی شراب
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        شنبه ۱۷ شهريور ۱۴۰۳ ۱۴:۱۹
        درود بزرگوار
        فلسفی پر معنی و زیباست
        مزین به نقد نافذ جناب صادقی عزیز خندانک
        عارف افشاری  (جاوید الف)
        عارف افشاری (جاوید الف)
        شنبه ۱۷ شهريور ۱۴۰۳ ۱۷:۲۰
        درودها و سپاس فراوان خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        شاهزاده خانوم
        شنبه ۱۷ شهريور ۱۴۰۳ ۱۹:۴۴
        درود بر جناب افشاری ارجمند خندانک
        شعر عمیقی ست خندانک
        سی پاس از نقد جناب صادقی خندانک
        موفق باشید خندانک
        عارف افشاری  (جاوید الف)
        عارف افشاری (جاوید الف)
        يکشنبه ۱۸ شهريور ۱۴۰۳ ۰۱:۴۴
        درودها و سپاس خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        يکشنبه ۱۸ شهريور ۱۴۰۳ ۲۱:۰۴

        سلام و درود
        متن ادبی نسبتاً خوبی است کمی تا اندکی پُست‌مدرن گراست و تلمیح‌بیان به برخی داستان ها و اسطوره ها .
        شطح‌نگاشتی‌ست تلخ‌اندیش.

        ولی کلاً در مورد محتوایش همان‌طور که تکبر ورزیدن ، ظلم در حقّ ِ دیگران است حقیر شمردنِ خویشتنِ خویش هم ظلم بر نفس است و جزوِ ظَلَمتُ نفسی است .

        زیادی شکسته نفسی نمودید خندانک .

        حتی زَروان هم از نور می روید نه از تاریکی
        تاریکی وجود ندارد بلکه همان نورِ ضعیف شده را تاریکی نامند که‌ با کمی نورافشانی ذاتِ نورانیتِ خود را بازمی یابد.
        سلامت باشید و دلشاد خندانک خندانک خندانک

        عارف افشاری  (جاوید الف)
        عارف افشاری (جاوید الف)
        سه شنبه ۲۰ شهريور ۱۴۰۳ ۱۳:۲۱
        درود

        معنای اصلی شعر حقیر شمردن خویش نبود

        مخلوق تاریک بمعنای آن حالات و روحیاتی است که خویشتن خویش برای خودش خلق میکند در این حالت او راهی اشتباه پیش میگیرد که منجر به شکست ها و غم هاست

        حالتی تمثیلی بود که اگر شخصی مسیر اشتباه را برگزیند و خود را بدست غم ها بسپارد به من مثالی این شعر خواهد رسید

        سپاس از نگاه و حضورتان خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد شریف صادقی
        شنبه ۱۷ شهريور ۱۴۰۳ ۱۳:۴۱
        درود خدمت جاوید الف و ممنون بابت اشتراک این شعر زیبا. البته باید دانست این شعر «غزل» به معنای سنتی آن نیست بلکه بیشتر شبیه سه بند چهارپاره پیوسته است. دوم اینکه موسیقی آن ظاهرا عروضی نیست بلکه «تکیه‌ای-هجایی» است (مثلا ترانه های سنتی و حتی شعر باستانی قبل از اسلام اینگونه بوده. شعر ترکی و کردی اصیل هم در اصل هجایی است). هر چند شاعر شاید بتواند با اصلاح وزن شعر را به «مُسْتَفْعَلَتُن مُسْتَفْعَلَتُن مُسْتَفْعَلَتُن مُسْتَفْعَلَتُن» ببرد (دو برابر وزن «با من صنما، دل یکدله کن!») که آغاز مصراع اول شامل دو مُسْتَفْعَلَتُن است (من خاطره‌ای/مخدوش و سیاه).
        جدا از موسیقی شعر که البته آقای افشاری می توانند بهبود دهند مضامین قابل التفاتی هست.
        «من خاطره ای مخدوش و سیاه، حک شده درون قلب دو سنگ»
        چرا قلب «دو» سنگ؟ و چرا «قلب سنگ» ها نه سطح آنها؟ چون معمولا چیزها را بر سطح سنگ حکاکی می کنند... چون قلب سنگ پنهان است. هر چه در قلب سنگ حکاکی شده را کسی نمیبیند. و البته که غالب خاطرات انسان ها همینگونه است. درون سنگی سخت حک شده است که شاید فقط با ابزار پتک شکنجه بتوان بدرون آن راه یافت. بنابراین در اینجا آشنایی زدایی زیبایی رخ داده. اما چرا «قلب (دو) سنگ»؟ چندین تفسیر به ذهن من میرسد. اول شاید اشاره به دو نیمکره مغز یا دو بطن قلب باشد. توجه کنید که «قلبِ دو سنگ» تداعی گر قلب انسان هم هست. دوم اینکه ممکن است شاعر شیطنت کرده و اصل «دو قلبِ سنگ» (اشاره به دو انسان مثلا عاشق و معشوق) را متحول کرده...البته اینکه قلب عاشق هم سنگی باشد از آن حرف هاست.
        «انتخاب پیچیده ی یک انتحار، از میان چوبه ی دار و تفنگ»
        در این مصراع طنزی تراژیک نهفته است. مضمون مصراع خودکشی است. گوینده عنوان میکند به چنان فلاکتی دچار است که تنها انتخاب ها در زندگی او انتخاب بین چوبه دار و تفنگ است‌...و میگوید چه انتخاب پیچیده است!
        من شکست عشقی سخت و مریض، در بعد ظهر پاییز سرد و خموش»
        مقصود شاعر از بعد ظهر احتمالا «عصر» یا «دم غروب» است که فقط اندکی تا تاریکی کامل (تباهی کامل، جنون یا حتی مرگ) فاصله هست حالا پاییز هم باشد و شکست عشقی سختی هم باشد دیگر اوضاع بی ریخت بی ریخت است. البته به نظرم «بعد ظهر» نه فصاحت کافی را دارد نه موسیقیش خوب است. اگر شاعر میگفت «در دمدمِ عص/رِ پاییزِ خموش» هم وزن زیباتر و هجاها خلاصه تر بودند هم مقصود واضح تر بود. دقت کنید حتی در وزن هجایی هم باید تعداد هجاها (حالا با یکی دو تا بالا پایین) در مصراع ها برابر باشد. بنابراین به نظرم وجود هر دو کلمه «سخت و مریض» هم شاید صحیح نباشد. مصراع بعدی واضح است و نیازی به حرف بنده نیست. پس میرویم سراغی یکی بعد تر:
        من گلبرگ رز پر پر شده، رها شده بر سر آب دعا
        صور خیال زیبایی دارد اما لطافت کافی را شاید نداشت باشد. الان اگر قرار باشد «دعا» مضاف الیه یک جمله باشد در زبان عادی گفتار مضاف چه کلماتی میتواند باشد؟ مثلا یک مورد دست است: «دست دعا». حالا اگر بخواهیم آشنایی زدایی کنیم چه؟ اگر برگ ها ریخته را به «دست بریده بر آب دعا» یا «دست های بریدهٔ دعا» یا اینگونه موارد تشبیه کنیم (چه چیزی گفتم! دست های بریدهٔ دعا! دستِ دعایم هم بریده شده...حتما در شعر خودم استفاده میکنم😁😁😁). البته من درک میکنم مقصود از آب دعا احتمالا چه چیزهایی می تواند باشد:
        (۱) دعاها « بر آب» هستند یعنی بیهوده هستند.
        (۲) دعا را به چیزی روان مثل آب تشبیه کرده که به مقصدی روان شده (مثلا درگاه الهی).
        اما به نظرم عالی بیان نشده و جای کار و چکش کاری دارد.
        «انتقام نازل به قوم سودوم، پس از پنجمین نفرین کبریا»
        البته املای رایج در فارسی «سدوم» است. سدوم و عموره (یا به قول انگلیسی زبان ها گمورا) دو شهر بودند که به خاطر فساد و نافرمانی در زمان لوط پیامبر بر سرشان آتش و سنگ از آسمان بارید. در باب پنجمین نفرین کبریا اما معنا یک مقدار ظریف تر است. من البته با اطمینان نمیدانم منظور شاعر از «پنجمین نفرین» چیست زیرا اگر کتاب مقدس را در نظر بگیریم قبل از ماجرای لوط این عذاب ها و نفرین ها را داریم:
        (۱) نفرین سقوط فرشتگان نافرمان و عزازیل (در سفر پیدایش به صورت خلاصه و مبهم آمده و به اسم عزازیل هم اشاره ای نیست اما در کتاب حنوخ book of Enoch شرح بیشتری دارد هر چند کتاب حنوخ بسیار متاخر تر است و لزوما بازتاب دهنده قصد نویسنده یا نویسندگان سفر پیدایش نیست).
        (۲) نفرین هبوط آدم و حوا
        (۳) توفان نوح
        من نمیدانم بین توفان نوح و عذاب قوم لوط چه نفرین دیگری رخ داده شاید اشاره به ویرانی برج بابل است(احتمالش زیاد است). البته ممکن است شاعر اصلا مقصودش اینها نباشد.
        یک اشکال در این مصراع شاید نبودن ارتباط واضح بین این مصراع و مصراع قبل آن است مگر اینکه فرض کنیم صرفا برای تشدید حس فلاکت آورده شده است.
        معنی ابیات بعد معنیشان واضح است و اصلا نیاز به بحث نیست.
        شعر هم از نظر موسیقیایی و هم لطافت مضامین نیاز به اصلاحات دارد تا به کمال برسد و باید وسواس بیشتری به خرج داد. هر چند شعر زیبا و موثر است و اتفاقا به نظرم ژانر خودکشی ژانر جذابی ست اگر بتوان بیشتر با لطافت و احساس بیان کرد.
        عارف افشاری  (جاوید الف)
        عارف افشاری (جاوید الف)
        شنبه ۱۷ شهريور ۱۴۰۳ ۱۷:۲۹
        درود و سپاس فراوان از نقد و توضیحات زیبا و کاربردی شما

        در باب شعر باید بگم که مثل همیشه در پی انتقال معانی درون ذهنم به خواننده بودم اما چرا شعر رو اینطور نوشتم مثلا در مصرع

        من شکست عشقی سخت و مریض، در بعد ظهر پاییز سرد و خموش

        همونطور که اطلاع دارید پس از آمدن علامت کاما یا ویرگول ما مکث خواهیم داشت و بعد خوانش سریعتر میشه اگر من مینوشتم در دم عصر پاییز سرد و خموش در خواندن بنظرم جالب نمیشد و اون روانخوانی صورت نمیگرفت در بحث معنا هم بدرستی بیان کردید قلب دو سنگ نشانه ای از خودآدمهاست ( انسانهای سنگی که عاشق شده اند!)

        در مصرع انتقام نازل به قوم سودوم پس از پنجمین نفرین کبریا

        سودوم را با دو واو نوشتم تا تاکید خوانشی بهتری داشته باشد

        اما در معنی پنجمین نفرین کبریا بدلیل دو مورد بوده اول برای قافیه و دوم اینکه همیشه چیزی هست که ما از آن بی اطلاعیم و این مورد اشاره ای غیر محسوس به آن دارد (سه یا چهار نفرین پیشین که مطلعیم ) و پنجمی که بی اطلاعیم و اکنون رخ میدهد (امیدوارم در بیان معنی را رسانده باشم )

        اما بنظر خودم توانستم مصرع

        امید ریخته بر دهانهای منتظر ،چکیده شده از توهم یک سراب

        رو خوب کار کنم چه در معنا چه خوانش

        دقت کنید که باید شعر رو جوری بخوانید که از آهنگ نیفته همچنین اگر دوست داشتید در آن دست ببرید و تغییرش بدید ببینید بهتر میشه یا نه

        بازهم ممنونم خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد شریف صادقی
        محمد شریف صادقی
        شنبه ۱۷ شهريور ۱۴۰۳ ۱۷:۴۱
        چه جالب. ولی من به پنجمین نفرین معنی دیگری دادم...مگر نه؟
        دور از جان شما، مرگ مولف است دیگر😁
        ضمنا مصراع های آخر واقعا خوب بود به این دلیل چیزی ننوشتم البته همیشه احتمال بهبود هست...ضمنا باید درباره اینکه شعرتان وزن دار باشد یا نه فکر کنید. حتی میتوانید آن را یک نیمایی کنید با رکن اصلی (مُسْتَفْعَلَتُن) و همچنین (فع لن، فَعَلُن) برای پایلن بعضی مصراع ها مثل:
        مستفعلتن مستفعلتن
        مستفعلتن فع لن (معادل: مفعولُ مفاعیلن)
        که در نوع خود بی سابقه یا کم سابقه است. یا اینکه می توانید غزل هجایی یا غزل عروضی اش کنید. یا شعر سپیدی که موسیقی عروضی سیستماتیک ندارد ولی موسیقی درونی قدرتمندی دارد.
        عارف افشاری  (جاوید الف)
        عارف افشاری (جاوید الف)
        شنبه ۱۷ شهريور ۱۴۰۳ ۲۰:۴۹
        درود مجدد برداشت ها میتوانند متفاوت باشند و این خاصیت شعرست

        هر طور که دوست داشتید شعر را در وزن و نامگذاری تغییر دهید

        من دوست دارم شعرم را هر کسی هر طور که دوست داشت تغییر دهد خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        علی نظری سرمازه
        شنبه ۱۷ شهريور ۱۴۰۳ ۱۱:۱۱
        درود جناب افشاری
        زیباست و معناگسیل
        خندانک خندانک خندانک
        انتقال نازل به قوم سودوم
        را متوجه نشدم
        چطور خونده میشه؟
        خندانک خندانک
        خندانک
        عارف افشاری  (جاوید الف)
        عارف افشاری (جاوید الف)
        شنبه ۱۷ شهريور ۱۴۰۳ ۱۷:۲۹
        درود سرهم و بدون مکث خندانک
        ارسال پاسخ
        مسعود مدهوش( یامور)
        شنبه ۱۷ شهريور ۱۴۰۳ ۱۲:۱۱
        درودتان جناب افشاری🌹
        عارف افشاری  (جاوید الف)
        عارف افشاری (جاوید الف)
        شنبه ۱۷ شهريور ۱۴۰۳ ۱۷:۲۹
        سپاس فراوان خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد گلی ایوری
        شنبه ۱۷ شهريور ۱۴۰۳ ۱۳:۰۰
        درودتان جناب افشاری
        جسارتاً قافیه از بیت سوم تغییر نکرده؟
        سلامت باشید
        خندانک خندانک خندانک
        عارف افشاری  (جاوید الف)
        عارف افشاری (جاوید الف)
        شنبه ۱۷ شهريور ۱۴۰۳ ۱۷:۳۰
        درود قافیه باید در ادامه تغییر میکرد بنظر شما نباید تغییر میکرد ؟ خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد گلی ایوری
        محمد گلی ایوری
        شنبه ۱۷ شهريور ۱۴۰۳ ۲۱:۳۴
        درودی مجدد
        با توجه به عنوان قید شده(غزل) نباید تغییر می‌کرد البت نظر، نظر شاعر است...
        ببخشید گزینه نقد فعال بود و گر نه به ساحت حضرت عالی جسارت نمی شد.
        خندانک خندانک خندانک
        عارف افشاری  (جاوید الف)
        عارف افشاری (جاوید الف)
        شنبه ۱۷ شهريور ۱۴۰۳ ۲۲:۳۱
        بزرگوارید این چه حرفیه یحتمل در قوافی اشتباه کردم یعنی در واقع قالب رو نباید غزل میزدم بازهم ممنون خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد گلی ایوری
        محمد گلی ایوری
        شنبه ۱۷ شهريور ۱۴۰۳ ۲۲:۵۴
        خندانک خندانک خندانک
        فرامرز عبداله پور
        شنبه ۱۷ شهريور ۱۴۰۳ ۱۴:۱۰
        درود
        زیبا و دلنشین و پرمعنا
        وعاشقانه سروده اید
        رقص قلمتان ابدی
        🌹🌺❤⚘
        عارف افشاری  (جاوید الف)
        عارف افشاری (جاوید الف)
        شنبه ۱۷ شهريور ۱۴۰۳ ۱۷:۳۰
        درود و سپاس فراوان خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمدرضا آزادبخت
        شنبه ۱۷ شهريور ۱۴۰۳ ۱۵:۴۲
        درود زیباست
        عارف افشاری  (جاوید الف)
        عارف افشاری (جاوید الف)
        شنبه ۱۷ شهريور ۱۴۰۳ ۱۷:۳۱
        سپاس فراوان خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        عارف افشاری  (جاوید الف)
        شنبه ۱۷ شهريور ۱۴۰۳ ۱۷:۳۳
        شاید بهتر میبود دکلمه خودم رو هم بارگذاری میکردم تا خوانش شعر رو از زبان خودم بشنوید در اشعار دیگری اینکار رو خواهم کرد ممنون از دوستان خندانک
        بهاءالدین داودپور تخلص بامداد
        شنبه ۱۷ شهريور ۱۴۰۳ ۱۸:۲۱
        درودوسپاس شاعرگرامی بسیار زیبا وقوی ومحکم وپخته پاینده باشی خندانک
        عارف افشاری  (جاوید الف)
        عارف افشاری (جاوید الف)
        شنبه ۱۷ شهريور ۱۴۰۳ ۲۰:۴۸
        سپاس فراوان خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        جواد مهدی پور
        يکشنبه ۱۸ شهريور ۱۴۰۳ ۰۹:۳۵
        درود بر شما جناب افشاری گرامی

        ناب سرودید

        زنده باشید به مهر

        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        عارف افشاری  (جاوید الف)
        عارف افشاری (جاوید الف)
        يکشنبه ۱۸ شهريور ۱۴۰۳ ۱۴:۳۰
        سپاس فراوان خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد باقر انصاری دزفولی
        يکشنبه ۱۸ شهريور ۱۴۰۳ ۲۲:۱۳
        باعرض سلام
        مهمان قلم تواناواندیشه نابتان بوده ایم
        درودبی پایان
        بر شما
        شاعرگرامی
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        عارف افشاری  (جاوید الف)
        عارف افشاری (جاوید الف)
        دوشنبه ۱۹ شهريور ۱۴۰۳ ۰۱:۲۴
        درود و سپاس از شما بزرگوار خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        آذر مهتدی
        چهارشنبه ۲۱ شهريور ۱۴۰۳ ۲۲:۵۲
        درود بیکران جناب افشاری گرامی
        قلمتان پر توان
        خندانک خندانک خندانک
        عارف افشاری  (جاوید الف)
        عارف افشاری (جاوید الف)
        پنجشنبه ۲۲ شهريور ۱۴۰۳ ۰۰:۲۴
        3پاس خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        6