سلام بر شما، اهل علم و ادب
چراغی بیاورده ام بهر شب
بس است دیگر این ظلم و عصیان و خواب
بشویید آن دیدگان را به آب
کنید زندگانی به قدر نیاز
که مکر جهان است در حرص و آز
نه شایسته است خیر خود خواستن
ز عمر و ز رزق کسان کاستن
کجا خالق این حق روا داشته؟
که جانها کنید از غم انباشته
ببینید آینده را چون سراب
دمادم کنید حس عزت به خواب
تصور کنید صاحب قدرت اید
چو فرعون و ابلیس در غفلت اید
به قوم و قبیله کنید افتخار
به هر روز و شب، بهر آنها شکار
بگیرید حق را از این و آن
به فخری که دارد ز غفلت نشان
نخواندید قرآن در عمرتان؟
مسلمان شیعه شدید از چه سان؟
دغل بازی و حیله از بهر چیست؟
دروغ و بدی با حقیقت یکی است؟
ندانید که عمر گران، چشمکی است؟
فریبش به هر لحظه چون برفکی است؟
شود جمع این برفک بی ثبات
چو بهمن بریزد بر فرد خواب
سخنها بگفتم که هوشیار شوید
از آن خواب غفلت، بیدار شوید
دهید حق صاحب حقان زود زود
زدایید از روحتان رنگ دود
مساوات و عدل اند ارکان حق
هر آیین دیگر، هست سست و لق
که وجدان انسان نگردد خموش
به ظلم و به عصیان فرد چموش
همه حق بخواهند از بهر خویش
تعلل در این ره نگیرید به پیش
تقدیم به آنها!
شاعر: دکتر زهرا مددی
السلام علیک یا اباعبدالله…
اربعین حسینی تسلیت…
التماس دعا