دوشنبه ۳ دی
تو ای ایمان و کفر من ... شعری از مرجان جلال موسوی
از دفتر سایه های شب نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۲ ۰۲:۴۱ شماره ثبت ۱۳۲۰۰
بازدید : ۷۴۶ | نظرات : ۷۱
|
دفاتر شعر مرجان جلال موسوی
آخرین اشعار ناب مرجان جلال موسوی
|
تمام روز را سرگشته و نالان نباید بود
به امیدِ وصالِ او به تن ،سوزان نباید بود
مثال قطره ای بودی ،تو دربحرِ وجود من
دریغا رفت و بهرِ اوهمی ،گریان نباید بود
جهانِ پیر و بی بنیاد، کند هردم از او فریاد
ز دیده ها برون از دل ،تو را جانان نباید بود
مرا روزی اگر خواهی بیا ای آدم مجنون
که حوا خسته از بیدادو دل ،لرزان نباید بود
به دل دادو به لب غران، مثال کوه چون فرهاد
که شیرین بود کوهِ غم، به تن هجران نباید بود
من از رویت کنم دوری ، تو ای ایمان و کفر من
که ایثار است این حرمانی و درمان نباید بود
مرجان 92
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.