سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 3 آذر 1403
    22 جمادى الأولى 1446
      Saturday 23 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۳ آذر

        فغان

        شعری از

        اکرم بیگدلی وش(پریشان)

        از دفتر آوای پریشان نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۲۳ تير ۱۴۰۳ ۰۲:۰۴ شماره ثبت ۱۳۱۲۰۹
          بازدید : ۷۴   |    نظرات : ۱۱

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر اکرم بیگدلی وش(پریشان)
        آخرین اشعار ناب اکرم بیگدلی وش(پریشان)

        ماییم و غم عشق تو که در فوران است
        فریاد نگاهی که زچشمم به فغان است
        یک سینه پر از داغ جدایی و غم عشق
        یک عاشق دلبسته که وصفش به جهان است
        این فاجعه غمبارترین حال دل ماست_
        آن روز که رفتی و نگاهم به زمان است
        از عشق تو جان در بدنم شعله کشیده
        در شعله‌ی جانسوز، دلم در نوسان است
        عابد شدم و گوشه‌ی عزلت شده کارم
        در صومعه و دیر و به مسجد نه امان است
        آسوده بخواب ای که شدی شهره‌ی آفاق
        این قصه دراز است و مثالش به زبان است
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۲۴ تير ۱۴۰۳ ۱۵:۱۶
        درود شاعر بزرگوار
        ان الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاة
        ایام شهادت حضرت حسین ابن علی علیه السلام و یاران باوفایش
        را تسلیت عرض مینمایم خندانک خندانک
        اکرم بیگدلی وش(پریشان)
        اکرم بیگدلی وش(پریشان)
        يکشنبه ۲۴ تير ۱۴۰۳ ۲۰:۲۷
        عرض ادب و احترام .این ایام بر شما هم تسلیت🖤🖤🖤
        ارسال پاسخ
        شاهزاده خانوم
        يکشنبه ۲۴ تير ۱۴۰۳ ۲۳:۴۳
        درود بر شما بانوی عزیز خندانک
        عالی‌ست خندانک
        شبتون مملو از نور خدا خندانک


        مسعود علیپور
        يکشنبه ۲۴ تير ۱۴۰۳ ۰۹:۲۵
        خندانک خندانک خندانک
        اکرم بیگدلی وش(پریشان)
        اکرم بیگدلی وش(پریشان)
        يکشنبه ۲۴ تير ۱۴۰۳ ۲۰:۲۸
        🙏🏻🙏🏻🙏🏻
        ارسال پاسخ
        ساسان نجفی(سراب)
        يکشنبه ۲۴ تير ۱۴۰۳ ۱۳:۴۹
        درود بر شما بانوی گرامی..
        زیبااااست..
        خندانک خندانک
        اکرم بیگدلی وش(پریشان)
        اکرم بیگدلی وش(پریشان)
        يکشنبه ۲۴ تير ۱۴۰۳ ۲۰:۲۹
        درود بر شما.سپاس از توجه‌تون🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻
        ارسال پاسخ
        مریم عادلی
        يکشنبه ۲۴ تير ۱۴۰۳ ۱۹:۱۷
        بسیار زیبا بود شاعر گرامی
        خندانک خندانک خندانک
        اکرم بیگدلی وش(پریشان)
        اکرم بیگدلی وش(پریشان)
        يکشنبه ۲۴ تير ۱۴۰۳ ۲۰:۲۹
        درود و عرض ادب.سپاسگزارم بانو جان🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻
        ارسال پاسخ
        محمد باقر انصاری دزفولی
        يکشنبه ۲۴ تير ۱۴۰۳ ۲۲:۲۴
        باعرض سلام
        برشعرهای بسیار زیبای شما
        هزاران درودتان باد
        بزرگوار
        خندانک خندانک خندانک
        عباس (یزدان) عظیمی
        دوشنبه ۲۵ تير ۱۴۰۳ ۲۱:۳۱
        سلام و عرض ادب

        غزلی زیباست


        پاینده باشید
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        نادر امینی (امین)

        یکی از بزرگان اهل شعر درودی فرستاد برمن از روی مهر نبودم لایق حمو ثنای بندگان بباشم حقیری زشرمندگان سرودم تا که سنجم عهد خویش به اشک یتیمان پای افتاده پیش نه من آن نیک سرشتم در این روزگار ولی من کجا وسعدی روشن فکار کنون من درودی فرستم مریم که عادل بود کنیه اش چو عادل هماره بود با همه بنیه اش
        مدینه ولی زاده جوشقان

        تو ای آن که در قلب و روح منی اا خداوند حکمت خدای غنی اا به اطراف خود هم نگاهی بکن اا بتابان بر این سر زمین روشنی مدینه ولی زاده ی
        مریم عادلی

        درود برشما شاعر نیک سرشتتتت کاش دنیااز فکرتان مینوشت
        نادر امینی (امین)

        مرده آن است که نامش به نکویی نبرند ورنه هرمرد تبهکار به جهان زنده بود لیک مرد فداکار فلکی زنده کند دست دردست فقیران دهد و خرج یتیمان بکند این چنین که رسم خردی درجهان زنده بود پیش یزدان همه از فقر وغنیآن برازنده بود نه ستم بیند و نه ستمکار بود عاقبت در پی عقبی رود پا زدنیا بکشد
        مریم عادلی

        دستها خالی اند ازسخا و سلامممممم هیچ چیز پس نجو ای نکومرد تام

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2