در پنجره چشمات
خودم در آینه دیدم
دوست دارم خوشبختیم را تنها با تو دارم
......
منم اون نگاهت
به عشق پر امیدت
به رسیدن بی فاصله
به لطا فت برگ گل لاله
اگر چه به شبنمی باشه
که به یک لحظه به جانه
با این حال در این زمان کم
بهترین ثروت به بیانه
روی قلب من
حک شده اسم تو
با خنده های عاشقونه
به خونی که در آنه
می تپه این قلبه
به هر نفسی از تو به راه
به دیدن توبه گفتن سلامه
خندیدن دو دل به دیدن
شکوفه گل به بهاره
به زیبایی چشماته
به آوردند ستاره به شب به باره
به زیبایی به کشیدن بال پروانه
یا به گل بهاره
به آسمون در شب پر ستاره
............
اگر چه به رسیدن عشقت محاله
اما این بدون عشق بهتر از هرچه به خواستنه
هرخلقت زمین و آسمان بودن به آنه
به عشقی که جاودانه
هم به سرابه
هم به جهنمی قدم گذاشتن به راهه
به فریب دل به زمانه
بدون تو خریدن عشق
به خریدن درد به دوامه
به رنجی که به حیاته
رفتن به بلندای غم
به تنهایی سوختن
در ویرانه ها بودن و زیستن
اشک به اشک دریا ریختن
تو بدون عشق
به سوختن شاپرک بی جوابه
نبین این تو به عذابه
بریز اشک تو به دیدن به نگاهت
بریز اشک تو به گونه هات به جریانه
بر تن بارونی
که این بارون به حیاته
زمین خشک به کویر سوزان تشنه به آنه
زندگی ارزش زندگی به آنه
به بچه ای خندان به دنبال مادر روانه
درودبرشما جناب دادمند
زیباقلم زدید