گرانی می کند بیداد تو احوالم نمی پرسی
همان اندازه ی گربه به حال ما فقیران رس
نمی نالد عیال دیگر ز بی پولی و بی حالی
نداریم جنگ در خانه همه کردیم آتش بس
ز بد اقبالی ای جانا ببوسیم روی محمود را
همان که خواند ما را هی کمی خاشاک و خار و خس
چه گوییم و چرا نالیم که از بخت عجیب ما
تو را آن مادر گیتی در این دوران فتاده پس
شب و روز کنفرانس داریم از این احوال بیهوده
در این بی عرضگی هستیم همه مبهوت و دلواپس
تورم هست؟ نه هرگز! عیارش را نمی دانیم
درون خانه ها گشتیم همه مأمور و هم بازرس
ز مسکن ناامیدیم و توان از ما گرفته شد
برای دلخوشی ساختیم چهل پنجاه متر محبس
امان وقتی که می آید ز راه دور میهمانی
دریغ و داد می داریم که یارو گشته است کرکس
جوانان سن شان افزون شده شاید چهل ساله
چو زن خواهند بگوییم که تو هستی طفلک نارس
طلاق افزون و زن خندان زمهری که گران دارد
فغان از حال آن مردی که بی پول است و هم بیکس
تو از نقدینگی گویی ولیکن این گرانی ها
شکسته استخوان و هم غرورهرکس و ناکس
نگو که کاهشی گشته تورم ای رئیس ما
که شک داریم به علم روز و اعداد کلاس درس
نه نوروزی صفا دارد نه عیدانه در این دوران
همه نالان و گریانیم ز این اقبال زشت و نحس
کجایی حامی محروم که ما مرحوم این راهیم
به جان هر که دوست داری به داد ما یتیمان رس
اجتماعی بسیار زیبا و با شکوه بود