دل بریدن بر تو دلبر کارِ آسانی نبود
گریه کردن زیر باران کارِ پنهانی نبود
تیرها پرتاب کردی من تماشا کردمت
تیر معنایش ندانستم چو میدانی نبود !
بند و زنجیرم که کردی جُرمِ من بر تو چه بود ؟
فرض ما در بند تو باشیم ، زندانی نبود !
دیر فهمیدی که در من هیچ جرمی هم نبود
بر منم یک عذر کردی ، حیف خواهانی نبود
چون هدف قلبم گرفتی زین هدف قصدت چه بود؟
تو در این قلبم نمی دیدی که جانانی نبود ؟
از دلم جان برده ای اینک ز او جان خواستی ؟
کلّ جانم در همین دل بود و نه جانی نبود !
باز گر فرصت بخواهی بر دلم جانی دهی ؟
این دلم قدری شکستی راهِ جبرانی نبود !
جانِ دل با تیر یک زخمی عمیقی برنِگاشت
تیر در جانش نهان شد ، جای حیرانی نبود !
آوری گر چتر هم بر جسمِ تر بالای من
تیر شد ، تن خیس شد ، دیگر نه بارانی نبود
ماهِ در شب های تاریکم تو بودی یارِ من
خواستم باشی که دیگر ماهِ تابانی نبود
آتنا اظهری
وزن شعر:فاعلاتن/فاعلاتن/فاعلاتن/فاعلن
عیدتان مبارک
بداهه ای تقدیم شما:
بهاری سبز و خرم آمد امروز
به دنبالش عیان شد عید نوروز
مبارک بادتان این سال پر شور
در آن سر حال و سالم باش و پیروز
خرم و تندرست باشید