🦋🍃♥️🌙☔️🍷🔥🕊
شراب تلخی و نـوشیدنت خوش
گل شب بویی و بوییدنت خوش
میـان باغ زیبای بهارم
مثالِ غنچه ای خندیدنت خوش
برای جسم بی تاب و توانم
حریر اطلسی پوشیدنت خوش
کنار جویبارانی و زیبا
گلم ، گل پونه ای روییدنت خوش
زلالِ نم نم باران شوقی
به روی گونه ام باریدنت خوش
سیاهیِ شبم مهتاب رویت
تو نورِ خانه ا م ، تابیدنت خوش
به آغوشت کشیدن ها چه شیرین
میان بوسه ها لرزیدنت خوش
درون سینه چون آتش ،نهـانی
به جای قلب من کوبیدنت خوش
پرستوی مهاجر در هوایم!
به بام خانه ام کوچیدنت خوش
به دریا و به ساحل آرمیدم
صدای موجی و گوشیدنت خوش
میان این همه عطرِ فسونگر
گلابِ قمصری پاشیدنت خوش
گل سرخی و من یک قطره شبنم
لطیف و لایقی ، بوسیدنت خوش
میان این همه گرگ گرسنه
تو آهو برّه ای پاییدنت خوش
درختِ واژه ها را دوره کردم
تویی آسِ غزل ها چیدنت خوش
سـؤال و پرسشِ هر لحظهٔ من !
برای وصل دل ، پرسیدنت خوش
برایم نسخه و ، درمان دردی !
به جان خسته ام پیچیدنت خوش
به گِرد عشقمان طاووسِ مستی
عزیزم بارهِا چرخیدنت خوش
تو پیک خوش خبر چون قاصدک ها
به گِرد شانه ام گردیدنت خوش
همان داروی درمان و شفایی
و آرامش به جان نامیدنت خوش
تنم برکه ، تویی ماهِ تمامم
به روی سینه ام خوابیدنت خوش
اگر تلخی اگر ، شوری عزیزم !
به وقت خوابِ شیرین دیدنت خوش
برای زخمِ سینه ، مرهمی تـو
شراب تلخی و نوشیدنت خوش
افسانه_احمدی_پونه