باید امشب آتشِ عشقی دوباره ، پا کنم
در حضور عاشقان مهرِ تو را ، امضاء کنم
عمری از بودن کنارت بی نصیبم ماه من !
حال باید در دلت ، جای خودم را وا کنم
قبله ام گم شد از آن روزی که رفتی بیخبر
با طَوافی باز می خواهم ، تو را پیدا کنم
آنقدَر خوشحالم از اینکه ، دوباره آمدی ؛
با لبی پُرخنده باید ، غصّه را اخفا کنم
با لوندی های خود ، با دلبری ها باز هم ؛
شور و شوقی تازه گیری در سرت غوغا کنم
هر شبم تنها گذشته ، با نوشتن از غمت!
وقت آن است امشبم را در برت فردا کنم
در سرم افتاده در کوچه خیابان های شهر
آنقدر از "عشق" گویم ، خلق را شیدا کنم
از وفا و سوختن ها و جدایی های عشق
قسمت خوبِ وصالش را هم استدعا کنم
از حدیث و حرفهایی که شنیدم تا به حال
راز و بختِ سر به مُهرِ عشق را ، افشا کنم
کاش میشد روی تنهایی و غم را کم کنم
هر دلی را که شکسته ، با دلی همپا کنم
دوست دارم دستِ هر "آدم" که تنها میشود
قفلِ دست و گردن و ، آن لعبتِ "حوّا " کنم
افسانه_احمدی_پونه
۲۲ بهمن سالروز پیروزی انقلاب اسلامی با شکوه ایران مبارک باد
"از خون جوانان وطن لاله دمیده"
"از ماتم سرو قدشان سرو خمیده"