شنبه ۱۰ آذر
|
آخرین اشعار ناب علیرضا محمودی
|
هر سبزه ی روییده به بستان که صفا نیست
کاشانه ی دل مجلس ِ هر بی سر و پا نیست
مَه رو به جهان چون گلِ ارکیده فراوان
در کنج ِدلم مهرِ کسی غیرِ شما نیست
در کارگه خلقت اگر چهره چو گل هست
نقشی چو رخ دلبر سیمین برِ ما نیست
فرق است میان ِدلِ ویرانه و شیدا
با مردم ِچشمی که در آن ردِّ وفا نیست
آزاده دلان چشم به بیگانه ندارند
در جمع ِفلزاتِ گران، به ز طلا نیست
(سبز است در و دشت بیا تا نگذاریم)
دل بر کفِ دنیا که به جز رنج و جفا نیست
( بر دوخته ام دیده چو باز از همه عالم)
زیباتر از آن خطّ لب و چشم ِدو تا نیست
چنگی به ربابی بزن ای مطربِ خوش دست
امشب که قرارم به نماز و به دعا نیست
تا بار ِدگر مست شوم از میِ گلگون
در مجلسِ شوریده دلان رنگ و ریا نیست
هر کس که دلش داد به دلبر، نتوان گفت
در بندِ جهان است که دل جای دو تا نیست
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیباست👏🌺🌺
فلزّات اکر بخوانیم وزن مصرع مورد نظر جناب اکرمی مانعی ندارد
منتها چشم دوتا را بنده نیز با ایشان همنظرم🙏