بهترین انتخاب استواران آنجایی بود که در دلشان غم جوانه زد اما آن را امید پنداشتند؛
در آخِر غم مجبور شد شادی شکوفه دهد و شادی محکوم به نشر آرامش شد.
در هر غمی حکمتی نهفته،
آن حکمت را میتوانی نشیب پنداری یا فراز!
در هفت عرش بهشت خدا هر هستی نیست میشود و هر نیستی هست!
و این تناقض های ناگهانی میشوند راهی برای تو از تدبیر خدا در زندگی
امیدواران خار را نماد حفاظ حیات میدانند و ناامیدان آن را درد ممات؛
این تویی که تصمیم میگیری مو ببینی یا پیچشش را...!
تنها بدان در ابتدای این راه برای هردو غم جوانه زده بود یکی امید پروراند و دیگری یأس را.
تبر تن هر نهالی را زخمی میکند؛
تصمیم با درخت است که بشکند یا قلمه بزند!
قلمه زدن امر امروز و فردا نیست...
قلمه زدن ایستادن میخواهد؛
جرعت مانا بودن نداری زخم تبر را بهانه نکن.
ایستادن و شکوفه دادن هنر هر نهالی نیست.
تنها کسانی دوام ماندن دارند که ریشه هایشان چنگ در خاک انداختند...!
توکدامی ای دوست؟
از جنس ریشه داران؟
یا بهانه جویان؟
پاینده باشید صاحب اندیشه و قلم