جمعه ۲ آذر
رستگاری .. شعری از جواد مهدی پور
از دفتر کلک عشق .. نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ شنبه ۸ مهر ۱۴۰۲ ۱۰:۵۸ شماره ثبت ۱۲۴۱۷۲
بازدید : ۳۱۸ | نظرات : ۴۴
|
آخرین اشعار ناب جواد مهدی پور
|
بسمه تعالی
تا نَمی در شیشه باشد ، تشنه ی پیمانه ایم
همچنان از حُرمتِ پیمانه ، در میخانه ایم
عاقل از ما میکند هر نوع سوالِ بیخودی
سال ها با سنگِ طفلان ، نشئه ی دیوانه ایم
دورِ ناپاکان ، نگردد حلقه ی پرگارِ ما
غیر از اهل انجمن ، با دیگران بیگانه ایم
چشم می بندیم چون شبنم به روی آفتاب
منتظر بر دیدنِ آیینه ، بی صبرانه ایم
می شدیم از دولتِ دل ، پوششِ هر تنگدست
در قفس ، امروز خود محتاجِ آب و دانه ایم
بی محبّت نگذرد عمــرِ گران مقدارِ ما
در بهارِ سبز ، بلبل ، در خزان ، پروانه ایم
رازِ سبزِ رستگاری ، دل بدست آوردن ست
در زبانِ کودکان ، شیرینیِ افسانه ایم
هر کجا زلفی پریشان می شود از روی قهر
با بیانِ صد زبانِ نرم ، آنجــا شانه ایم
گنج ، دائم در میانِ لایه های سنگ نیست
هر یک از ما ، گنجِ سرخی روی این ویرانه ایم
|
|
نقدها و نظرات
|
سلام و احترام محضرتان جناب معین عزیز ممنونم از حضور سبز و حسن نظرتان " چون کودک وحشت زدهی بازی دوران هر گوشه که گفتند نشینید نشستیم " زنده باشید به مهر | |
|
سلام و احترام محضرتان جناب نجفی گرامی ممنونم از حضور سبزتان زنده باشید به مهر | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و دلنشین بود
امید بخش و آموزنده