سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 9 ارديبهشت 1403
  • روز شوراها
20 شوال 1445
    Sunday 28 Apr 2024
      به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

      يکشنبه ۹ ارديبهشت

      جمعه ها

      شعری از

      افسانه احمدی ( پونه )

      از دفتر آرامش درون نوع شعر مثنوی

      ارسال شده در تاریخ جمعه ۲۴ شهريور ۱۴۰۲ ۱۴:۴۷ شماره ثبت ۱۲۳۷۵۱
        بازدید : ۲۵۲   |    نظرات : ۲

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر افسانه احمدی ( پونه )

      این جمعه های لعنتی  ، از درد لبریزند
      یک جرعه آرامش به کام دل نمی ریزند
      یک روز طولانی ، کنارش ، خاطراتی سرد
      یا تکیه بر غمهای خود با رنگ و رویی زرد
      از صورتت ، دادِ درونت را نمی خواند
      درمانِ داد از بی کسی ها را نمی داند
      راه خودش را می رود این روز ته مانده
      آغوشِ مَطرود و ،  هوای تلخ جا مانده
      مانند برگِ آخر  از ، شاخِ  درختی فرد
      له می شوم در زیر پایش بی بروبرگرد
      قلبم گرفته از سکوت و بغضِ بی فریاد
      وقتی اسیرم لا بلای ، جمعه ای ناشاد
      در دستهای جمعه من بی بیِ  بی شاهم
      مانند "ماهی"! در دلِ ، تاریکِ یک چاهم
      یک دستِ رو من ، حکم ، حکمِ اوست
      با آسِ پوچش می کَند از سرنوشتم پوست
      هر چند دل از صبح جمعه تا شبش قهر است
      کار خودش را میکند مالک بر این شهر است
      از روی لب ها خنده ها را باز می چیند 
      پهلو به پهلویم شدن هـا را ، نمی بیند
      هم حوصله از خانه را سر میبرد جمعه
      هم روی اعصاب و روانم ، میزند زخمه
      وقتی که حال جمعه ام از غصه ویران است 
      وقتی شبش را تا سحر فکرم پریشان است
      وقتی که در او ماندنم بی ذوق و بی معناست
      آبی که از سر بگذرد ! ، اندازه ی دریـاست
      با جمعه ها من مرگ را هم زندگی کردم
      او در پی من ، من به دورِ مرگ می گردم
      هر جا که بودم ،  بودنش را آرزو کردم 
      شوقِ رهایی را ، کنارش جستجو کردم
      از بس نکرده حل نشستن های بی جا را
      خــالی شدن از خنده !   بیزاریِ فردا را !
      این روز در من یک مسیر بی سرانجام است
      یک تغذیه از وعده ای ، بی مزه و خام است
      پس می روم ، از برکتِ سنگینیِ کوهش
      دیگر شده خم شانه ، زیر کوه اندوهش
      ای کاش جمعه ، بهترین روز شکفتن بود
      بیگانه با دق دادن و جنسِ شکستن بود
      رنگین کمانی از ،  تمام رنگهای خوب !
      حالی سراسر خوش هوایی لاجرم مطلوب
      یادم نمی آید دقیقا ، جمعه ای شیرین
      باشم رها از لحظه های خسته و غمگین
      از جمعه های لعنتی  ، بیـزارِ بیزارم
      یا سر به روی زانوان !، یا کنج دیوارم
      طرح رفاقت را بریزم می شود دشمن
      یا میزند آتش به قلب و شعله بر دامن
      از اول صبحش کماکان لال و بی حرفم
      مانند دریایی  ،  بدون موج و بی ژرفم 
      یک آسمان بی پرنده ، ابری و دلگیر
      جمعه همین است یک عجوزه با همه درگیر
      افسانه_احمدی_پونه
      ۴
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      عباسعلی استکی(چشمه)
      شنبه ۲۵ شهريور ۱۴۰۲ ۱۰:۳۰
      درود
      سالروز شهادت هشتمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت
      خورشید تابان خراسان، ضامن آهو ، یاوردرمانگان و بیچارگان
      حضرت امام رضا علیه السلام
      را تسلیت عرض می نمائیم خندانک خندانک خندانک خندانک
      شاهزاده خانوم
      يکشنبه ۲۶ شهريور ۱۴۰۲ ۰۰:۰۲
      سلام پونه خاااانوم خندانک
      خیلی خیلی زیبا بود خندانک خندانک
      فعالیت کنید تا اشعار زیباتون بیشتر دیده بشععع.. حیفه مهجور بمونید.. خندانک خندانک
      بنظرم اگر کوتاه‌تر بود.. بهتر می‌شد.. خندانک خندانک
      سلامت و ثروتمند باشید خندانک
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      0