شنبه ۳ آذر
کشتگان کوی منا شعری از سیاوش دریابار
از دفتر چه بگویمت نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱۲ شهريور ۱۴۰۲ ۱۵:۲۹ شماره ثبت ۱۲۳۴۳۳
بازدید : ۱۲۹ | نظرات : ۹
|
آخرین اشعار ناب سیاوش دریابار
|
.....کشتگان کوی منا.......
آنقدر گرد
شمع گشت
تا
بالش بسوخت
آتشی در جانش
آتش میفروخت
چون که سوخت
لایق افلاک شد
سر به زیر آورد
و
راهی خاک شد
با تن سوخته
باز
لبخند داشت
گویی از سوختن
جانی از قند داشت
گفتش افلاکیم
خاکم چه سود
آتش از چوب است
و
تر باشد به دود
چون به می آغشته بود
خاک را بر خاک
شد
هرکسی حرفی بزد
چون راز داشت
لیک پروانه همچنانش
اسرار داشت
خاکیان
چون از پند خسته شدند
جمله
با شمع
دل بسته شدند
گفت من از عشقش
سوختم
عاشقی را در نور او
می دوختم
موقع رفتن
گشته
نا شاید گریست
کشتن من
گشتن شمع شماست
جای من
دور از شمع نیست
یک وصیت از من
حاجت کنید
در کنار شمع خاکم کنید
کوفیان آید و صد چاکم کنید
بر در کوی منا خاکم کنید
لیک
آرام گردم
در کوی او
اشک شمع
میگردد قبر او
گفتند زین کارش
چه سود
راز این خفتن
کنار شمع
چه بود
گفت
جان من را توان
پرواز نیست
گرد شمع بودنم
اغاز نیست
زین سبب
دستم بر نورش نرفت
لیک من منتظر
تا نور آید به خاک
دست من کوته نباشد
این چه باک
عاشقم با بال های سوخته
جمع کنم اشکهای افروخته
تا که عاشق از اینجا بگذرد
محفل عشاق را با هم خرد
دست من لایق خاک نبود
زینچنان
با درد او را می سجود
تا کنار شمع خاک شد
پرده افتاد
سینه ها صد چاک شد
شمع تا این بدید
از فراقش سوخت
آب شد
قد چون سروش کوتاه شد
آنقدر سوخت تا
آمد زمین
جسم بیجان پروانه
تا رب ودود
خجلتش رفت
تا زین سان ببود
نور خود را
در خموشی
زیبا بدید
شمع
آسوده در
کنارش
ارمید
شمع در پروانه
آب شد
پروانه در شمع
خاک شد
سیاوش دریابار
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.