سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 2 دی 1403
    22 جمادى الثانية 1446
      Sunday 22 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۲ دی

        زمستان

        شعری از

        شیوا موسی زاده

        از دفتر شعرناب نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۲ ۲۳:۱۸ شماره ثبت ۱۲۲۸۶
          بازدید : ۸۵۱   |    نظرات : ۲۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر شیوا موسی زاده

        مادر می گوید:
        امشب برف خواهد بارید...
        اما همیشه زمین، سیاه
        وخیابانها درهم می لولند
        با مردی که از آنسوی شهر می گریزد...
        و صدای خش خش برگها
        زیر پاهای من،
        که انگار دوست ندارم تمام شود
        آه!  از زمستان می ترسم
        وچه شب هایی که تا صبح با برف ها می گویم
        و صبح
        با چتر از اتاق می گریزم
        تا آسمان به چشم هام خیره شود
        که کی سرخ می شوند
        از تاریکی که محض است...
        و عشق فریاد خواهد زد:
        من،
        قدم هایم را جا میگذارم
        وبرگها وخیابان...
        وزمستانی که کمرم راخم کرده
         و دست از دامنم نمیکشد...!
         
        کاش هنوز فانوس مادربزرگ آویزان بود
        تا مانند کودکیم
        بردارمش
        وفرار کنم سوی فروغی که شهر راقسمت می کرد...
        بعد فریادهای من
        بر درخت های خانه ی معمار
        ودخترش که آن پایین هی ریشخند می زند
        و حوض ماهی ها را قتل عام می کند!
        تا من شاعر شوم
        ودر خیالم بزنم
        به میدانی که آزاد
        با مردمی که چترهاشان را یکی می کردند
        و جهان همه برف شده بود...
        پلک های من سهمی از آنرا می چید
        به هم بند می کرد
        تا آویزان شوم
        از آسمانی که سخت عاشق شده بود
        و خیره!
        به چشم های سرخم...
        ۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        3