سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        در مزمت اندوه

        شعری از

        جلال بابایی(بابک دیلمان)

        از دفتر اشعار فلسفی نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ جمعه ۲۰ مرداد ۱۴۰۲ ۲۱:۱۲ شماره ثبت ۱۲۲۷۲۹
          بازدید : ۲۵۵   |    نظرات : ۱۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر جلال بابایی(بابک دیلمان)
        آخرین اشعار ناب جلال بابایی(بابک دیلمان)

        آه و افسوس امروز دین را به بیراهه کشانده اند.
        آیا خداوند انسان را غمگین می خواهد دور از عدالت خداست.
        خداوندی که انسان را آفرید برای شادیش همه کار کرد.
        انسان دشمن انسان است و غم را هدیه به هم نوع خود می دهد.
        خدا غم را هم در آدمی نهاد تا در مواقع ضرورغمگین باشد نه همیشه.
        انسان شادی می خواهد مرد و زن شادی می خواهد.
        من می گویم غم بسیار گناه است پس گناه نکنیم.
        جماد اندیشه را کنار بگذاریم و با تعقل به دین اندیشه کنم.
        دین از خدا می آید و خدا همیشه با ماست پس خدا جماد اندیشه نمی خواهد.
        با هر حرفی فریفته نشوید خداوند عقل را به انسان هدیه کرد.
        هر حرفی که با ساده ترین فکر مردم نخورد  آن از خدا نیست.
         خداوند عقل ناب است و انسان عقل ناقص پس خداوند تعادل می خواهد.
        اگر کسی بگوید همیشه غمگین باشید این دین نیست این سخن اوست.
        شاد باشیم شاد بمانیم به شادمانی احترام بگزاریم.
         
         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۲۲ مرداد ۱۴۰۲ ۱۱:۴۵
        دلنوشته بجا و زیبایی است خندانک
        جلال بابایی(بابک دیلمان)
        جلال بابایی(بابک دیلمان)
        يکشنبه ۲۲ مرداد ۱۴۰۲ ۲۱:۱۴
        سلام بر استاد عزیز بسیار سپاس گزارم
        ارسال پاسخ
        محمد باقر انصاری دزفولی
        يکشنبه ۲۲ مرداد ۱۴۰۲ ۰۷:۵۶
        با سلام و عرض ادب
        ادیب.گرامی
        بسیار عالی وپرمعنی خواندم
        هزاران درود برشما
        خندانک خندانک خندانک
        جلال بابایی(بابک دیلمان)
        جلال بابایی(بابک دیلمان)
        يکشنبه ۲۲ مرداد ۱۴۰۲ ۲۱:۱۲
        سلام بر استاد گرانقدر شرمنده کردین بنده حقیر را سپاس گزارم
        ارسال پاسخ
        محمد محمدنژاد(آشوب)
        يکشنبه ۲۲ مرداد ۱۴۰۲ ۱۱:۵۰
        درود خندانک خندانک خندانک
        جلال بابایی(بابک دیلمان)
        يکشنبه ۲۲ مرداد ۱۴۰۲ ۲۱:۱۳
        سلام بر استاد بزرگ بسیار سپاس گزارم
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        دوشنبه ۲۳ مرداد ۱۴۰۲ ۰۳:۲۴
        درود تان باد
        خندانک خندانک خندانک
        جلال بابایی(بابک دیلمان)
        دوشنبه ۲۳ مرداد ۱۴۰۲ ۰۸:۵۵
        با سلام و درود فراوان بسیار سپاس گزارم
        عبدالحسین خزائی
        سه شنبه ۲۴ مرداد ۱۴۰۲ ۲۱:۳۴
        سلام ودرودبرشما:
        بسیارعالی بود:
        به ویژه :
        من می گویم غم بسیار گناه است پس گناه نکنیم.
        جماد اندیشه را کنار بگذاریم و با تعقل به دین اندیشه کنم.
        هر حرفی که با ساده ترین فکر مردم نخورد آن از خدا نیست.
        ،👏👏👏👏👏👏👏🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌷🌷🌷
        جلال بابایی(بابک دیلمان)
        چهارشنبه ۲۵ مرداد ۱۴۰۲ ۲۳:۰۹
        با سلام و درود فراوان بر استاد بزرگوار بسیار سپاس گزارم
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        7