درود چناب علیها راد
ببخشید اگر نمی گویید یکی پابرهنه آمد وسط صحبت ما
اگر منظورتان از زنی که باید بنویسد و بسراید این است که از کف گیر و پرز قالی و اینها بنویسد و بسراید که کاملا مخالفم
با احترام به بانو مریم حسین زاده که به هرحال شعری در این باب سروده اند و حتما باید رفت و اشعار دیگر ایشان را خواند که بی شک اشعار لطیف و باطراوت و زنانه دیگری سروده اند.
به نظرم برای مثال اصلا شعر خوبی را انتخاب نکرده اید.
تقدیمتان می کنم شعری از بانو فروغ فرخزاد:
یک شب ز ماورای سیاهی ها
چون اختری بسوی تو می آیم
بر بال بادهای جهان پیما
شادان به جستجوی تو می آیم
سر تا بپا حرارت و سرمستی
چون روزهای دلکش تابستان
پر می کنم برای تو دامان را
از لالههای وحشی کوهستان
یک شب ز حلقهای که بدر کوبند
در کنج سینه قلب تو می لرزد
چون در گشوده شد، تن من بی تاب
در بازوان گرم تو می لغزد
دیگر در آن دقایق مستی بخش
در چشم من گریز نخواهی دید
چون کودکان نگاه خموشم را
با شرم در ستیز نخواهی دید
یک شب چو نام من بزبان آری
می خوانمت به عالم رؤیائی
بر موجهای یاد تو می رقصم
چون دختران وحشی دریائی
یک شب لبان تشنه من با شوق
در آتش لبان تو می سوزد
چشمان من امید نگاهش را
بر گردش نگاه تو می دوزد
از زهره، آن الهه افسونگر
رسم و طریق عشق می آموزم
یک شب چو نوری از دل تاریک ی
در کلبه ات شراره می افروزم
آه، ای دو چشم خیره بره مانده
آری ، منم که سوی تو می آیم
بر بال بادهای جهان پیما
شادان به جستجوی تو می آیم
سلام نرگس بانو غزل زیبایی است
- عنوان زیبایی هم دارد
- در بحر رَجَز مثمّن سالم است.
یعنی همان تکرار چهار بار مُستَفعِلُن در هر مصراع .
- فکر کنم واژه ( مهربان) بوده یا شاید هم (مِهرِ آن )
که اگر مهربان باشد ؛ بهتر است .
چون این و آن را برای اشیاء بکار می برند نه برای انسان .
سلامت و دلشاد باشید