جمعه ۹ آذر
|
دفاتر شعر مهدی بدری ماشمیانی(دلسوز)
آخرین اشعار ناب مهدی بدری ماشمیانی(دلسوز)
|
وقتی که در غروبی شعر تو را نوشتم
باران دوباره بارید از چشم بی پناهم
من توبه کردم از عشق از اشک و آتش و خون
در وعده گاه دوزخ تنها تویی گناهم
تنها تویی پناهم وقتی که می تپد دل
دلشوره دارم امشب،گفتی که تو به راهی
دارم هوای دیدار دست از بهانه بردار
امشب به یاد چشمت دارم چه اشک و آهی
امشب دل غریبم بی صبر و بی شکیبم
دارد هوایت ای یار از من چه دوری انگار
گویا همیشه هستی در کنج دل نشستی
ای شام تیره امشب دست از دلم تو بردار
وقتی که در شبی سرد با سینه ای پر از درد
من مینوشتم از تو، گفتی چه با شکوهم
گفتی چه پر غرورم از غصه ها به دورم
گفتی که با تو گویا بر قله های کوهم
وقتی که شعر چشمت در گریه غوطه ور شد
من می نوشتم از تو با قطره های باران
صد توبه ام شکستم پای دلت نشستم
شاعر شدم به عشقت، بودی تو هم چه جانان
...
مهدی بدری(دلسوز)
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
درود علیک آقای بدری بزرگوار