بودن با تو
روزی سرت وابسته دیوانه ها بود
مرغ دلت درگیر دام و دانه ها بود
شبگرد تنهای بلند آوازه بودی
مهتاب رویت بر سر ویرانه ها بود
هی پیله میکردی که عاشق تر بمانی
توی سرت رویایی از پروانه ها بود
یادش بخیر آنجا که گاهی گاهگاهی
با غمزه هایت رونق کاشانه ها بود
دیوانه می کردی تمام کوچه ها را
وقتیکه موی خرمنت بر شانه ها بود
گویا که خوابی بوده بودن با تو آری
یا حکمتی همراه این افسانه ها بود
یکبار دیگر مهلتی با ما به سر کن
روزبکه دور چرخش پیمانه ها بود
ای عشق! تاریخ وفاتم را عوض کن
شاید مجال دیدن دُردانه ها بود
♤♤♤
رضا
لطف تو شد شامل حالم رضا
داده هوای تو مجالم رضا
تا بزنم بوسه به درگاه عشق
مانده در این فکر و خیالم رضا
ذره صفت خاک درت می شوم
تا بدهی خود پر و بالم رضا
مشرق امید هویدا تویی
گرچه که من رو به زوالم رضا
نغمه ی نقاره صحن تو شد
زمزمه ی قال و مقالم رضا
رو به ضریح تو و گلدسته ات
محو تو و جاه و جلالم رضا
بسته به زنجیر دخیل تو ام
زائر لبریز سوالم رضا
♤♤♤
زیبا بودند 🙏🌺