پنجشنبه ۴ ارديبهشت
|
دفاتر شعر آرش کربلایی علی
آخرین اشعار ناب آرش کربلایی علی
|
او همچو درد دندان دائم مزاحمم بود
بَرهمزن روان و زحمت دائمم بود
درد ز حد بُگذشت بر کاسه سرم زد
بر مغز و استخوانم بر گوش و بر چشم زد
پیش طبیب رفتم ، ز درد خویش گفتم
گفتا که این دندان ریشش شدست فاسد
این را بِکش و بگذر تا درد شود ساکت
گفتم نمیشود که او از من است من او
سالی گذشت و دیدم دندانِ فاسد من
با درد بسیاری بر من شدست حاکم
درد و عفونت و تب با هم سراغم آمد
دندان شکست حالا ، بریده است زبان را
پیش طبیب رفتم فریاد زدم و گفتم
من را ز درد رها کن بر درد من دوا کن
گفتا که فاسدها ، سالم نخواهند شد
فرصت مَده به فاسد چون میشود منافق
هر چیز مزاحمت بود رحمش مَکن که اکنون
بر حال غم میفتی و ز پای هم بیفتی
دندان را کشیدم ، درس طبیب شنیدم
تدریس درد تمام شد تجربه ام زیاد شد
او که مزاحمم بود باعث رنجشم بود
دورش خط کشیدم بر دورها دویدم
هرگز یار نبودش او همچو خار بودش
آزار پشت آزار ، رنجهای بسیار
از جان عزیز داریم؟ قیدش زدم زمانی
ز جان عزیز نیستی! دور از برم تو کیستی
|
نقدها و نظرات
|
سلام و درود بر شما فرهیخته گرامی سپاسگزارم بزرگوار | |
|
درود بیکران بر شما فرهیخته گرامی سپاسگزارم بزرگوار | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
دلنوشته آموزنده و زیباست