سه شنبه ۲۶ فروردين
سه نیمایی در یک قاب شعری از حسین گودرزی تشنه
از دفتر شعرناب نوع شعر نیمائی
ارسال شده در تاریخ حدود ۱ ماه پیش شماره ثبت ۱۳۶۳۳۳
بازدید : ۱۹ | نظرات : ۱
|
دفاتر شعر حسین گودرزی تشنه
آخرین اشعار ناب حسین گودرزی تشنه
|
─┅─═ঊঈ🍃🌸🍃ঊঈ═─┅
💥💕✍☆سه نیمایی در یک قاب☆
─┅─═ঊঈ🍃🌸🍃ঊঈ═─┅
عجب عطری میان فاصل موهای تو باحائل گوشت
به وقت بوسه بر گرمای ناز گردنت داری
عجب عِطری شبیه بوی دشتی پُر زِ زَنبق
نسترن...مریم...اقاقی....یاس...رز...حتی گل شب بو
نم موهای خیست
نبض رگهایت که دائم زیر لبهایم
نوای عشق را آواز میدارد
مرا در خلسه ی بودن
به سمت ناز آغوش پر از مهرت
فرا خوان میزند تا در تمنای تمامِ جان
به حبس دائمِ، آرام بودن در تو جان خود را
چنان در تو به دست عیش و سرمستی دهد با جان
که از مستی بُودم در تن عریانت ای سرخوش ترین نوش پر از عشرت
هزاران واژه زیبا
به سمت صد غزل در جان اشعارم
زعشق تو نشیمن کرده و دیوانگیم را
برایت تا ابد
ابراز دارد
حضرت دلنوش....
که جانی و جهانم با تو بوی نم
نم نمناک ادراک خوشی در خلسه مست تماشای وجود و تازگی در سمت چشمان تورا ای جان......
و بوی خیسی اکنون
در آنِ ،کوچه ی، آغاز دیدن را، تداعی میکند، در لحظه ها بر جان و دل
ای حضرت احساس....
تمام حرف ها را بیخیال
اکنون بیا تا بَر مَلا ، در جان هم
آغشتهِ و آشفته ی هم
سرخوشِ لمسِ بغل گاهه شدن در هم
فقط لبهای من بوسیدن از سمت تمامت را
زجانم با تمنا تا همیشه شعر تر خواهد
بغل بگشا
که جان بیتاب بودن در تو می باشد
بغل بگشا
عجب عطری میان فاصل موهای تو با حائل گوشت
به وقت بوسه بر گرمای ناز گردنت داری
عجب عِطری شبیه بوی دشتی پر ز زنبق
نسترن...مریم...اقاقی....یاس...رز...حتی گل شب بو
بغل بگشا
دلم حالا سرایش در دل عیشِ شدن ..ماندن...و بودن در تورا خواهد
که از جانم برایت با تمام جان چنین گویم
که جانی و جهانی ...جان جانم دوستت دارم
که جانی و جهانی ....جانجانم دوستت دارم
که جانی و جهانی......جان جانم دوستت دارم
#حسین گودرزی"تشنه"
۱۴۰۳/۱۲/۱۶
─┅─═ঊঈ🍃🌸🍃ঊঈ═─┅
گاه هز صبح دلم
هوس شعر سُرودن به سرش می آید
بی درنگ یاد تو در ذهن تداعی بشود
یاد بودن به دل آغوشت
لمس و بوسه به دلِ لحظه ی عیشی بی وصف
شعر چیزی مگر جز این است
خط به خط
بر تن عریان تو جان
مینویسم آنرا
شعر یعنی تو و آغو ش پر از مهر تو جان
به دل هر صبحی
میچِشَم مزه ی شعر بودن
از نگاهت ای جان
به ردیف لب پر وسوسه ات
به تمنای شدن در تن جذاب پر از قافیه ات
و به هر لحظه بودن به آغوش تو جان
غزل و مثنوی و شعر سپید و نیما
خود به خود میشکفد در همه ام
گاه هر صبح دلم
هوس شعر سرودن دارد
باز کن آغوشت
حضرت دلخوشی بی وقفه...
ای ترین شعر به جان و همه ام
دوستت می دارم
دوستت می دارم
دوستت می دارم
#حسین گودرزی"تشنه"
۱۴۰۳/۱۲/۱۷
─┅─═ঊঈ🍃🌸🍃ঊঈ═─┅
چه نهان در لب توست
شُرب نابی پر از گیرایی
الکلش صد درصد
قافیه در دل شعرم شده مست
دست در دست ردیف
رقص تانگو به هر مصرع و بیت
از تو و بودن تو
جمع کن موهایت
لب لب دوز که مست است
مشامم خواهد
فاصل گردن و موهایت را
که پر از عِطر خوش رازقی است
در نهان خانه جانم به نفس های عمیق
باعث خلسه ی بی وصف ز عشقی ازلی
تا ابد سرخوش و شیدا ز تو و عشق تو جان
باشم و مست ترین شاعر شیدا شده ات
زغزل های وجودت به تنت سُر بخورم
و به عمق شدن و بودن و ماندن در تو
ای عمیق پر از عیش
شوم جاویدان
از تو و شعر نگاهت در آن
همه اکنون منی ...
جانمنی......جانمنی...
حضرت دلخوشی بی وقفه...
دوستت می دارم
دوستت می دارم
دوستت می دارم
#حسین گودرزی"تشنه"
۱۴۰۳/۱۲/۱۷
─┅─═ঊঈ🍃🌸🍃ঊঈ═─┅
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.