روح گرگرفته از آتش بی ثبات
گاهی در دنیای جست وخیز لبخندت
دوباره برف باریدن گرفت
آن جا دور افتاده تر از بالای تپه
مرا به شکل صلیب در سنگ شکسته فریاد می زد
سکوت بارش گاهی قرین خرسندی می شود
چه فکر می کنی هنگام وداع چیزی شایسته تقدیس نیست
هنگام ریختن اشک وحشت زده شبیه تن شکسته صلیب،
برده ی تقدیس تو خواهم شد
درسکوت خاکستر گفتار ، مغلطه هیجانم می شود
ستوده ام خود را در هیزمهای بسیار این آتش
فریاد شیوه درک من خواهد بود
شگفت زده می خندم در سوگواری خاکستری
کسی از میانه تپه دوباره سردر بر آورد
دوباره شعله ور شد بالبخند ملایم
غرق در آب وگل برف دوباره صلیب رابهم چسباند
دوباره برخاست سوی تقدیس من
روح گرگرفته از گرداگرد صلیب این تپه
شاید صلیب دوباره تقدیس شود در شایستگی
.....................................................................
بااحترام آوا صیاد ومیلاد امام هشتم بر استاد احمدی زاده وسایر اساتید شعرناب تبریک عرض می کنم واز جناب استاد احمدی زاده تشکر ویژه رادارم برای شاگرد حقیر باشد درسایه الطافشان درسی بیاموزیم
درودبرشمابانو آوای عزیز
زییاقلم زدید