چهارشنبه ۳ بهمن
ای آدمی........... شعری از رباب (آلاله )
از دفتر آلاله نوع شعر دوبیتی
ارسال شده در تاریخ جمعه ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۲ ۲۲:۵۴ شماره ثبت ۱۲۰۵۵
بازدید : ۸۳۲ | نظرات : ۲۷
|
آخرین اشعار ناب رباب (آلاله )
|
ای داد و بیداد از زمان
دیوانه گشتم در جهان
از دست آدم در ستوه
بیچاره ام ،من بی نشان
این آدمی گاهی خر است
گاهی بزرگست در نهان
اندک شود این عقل او
گاهی رود دنبال نان
یا میشود در عرش جا
یا می رسد بر بی کران
گر آدمی لایق نبود
نام خدا بودش نشان؟!
هر چه رسد ما میچریم
سبزه و یا برگی خزان
جانت در آید آدمی
زهری تو داری در زبان
ای آدمی، آدم بشو
تا به شود ایمان و جان
حقی مخور ،قاضی مشو
قاضی خدا باشد ،همان
شمشاد باش سبزت خوش است
شادی شفا آرد به جان
گل در جهنم هیزم است
هیزم ندارد فهم و جان
ما سوختیم ،جز غاله ایم
الکن شدیم ما همچنان
خر کرده اند ما را بسی
کم هم نداریم از خران
مخمل بشد هر گوش ما
جفتک پراندیم همزمان
این آدمی جایی رسد
کرمی شود بهتر ز آن
ای بی خرد آدم توئی؟!
رحمی بکن بر یک جوان
ما اهل سازش ،خواهشیم
بابا بیا ما را بخوان
ما نسل جنگ و ساکتیم
ما را نباشد جز زیان
از گله دور افتاده ایم
با ما مدارا کن شبان
آزاده باش ای هموطن
آلاله سوزد از زبان
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.