سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        حق من

        شعری از

        رباب (آلاله )

        از دفتر آلاله نوع شعر دلنوشته

        ارسال شده در تاریخ جمعه ۲۵ بهمن ۱۳۹۲ ۱۴:۱۱ شماره ثبت ۲۳۴۷۴
          بازدید : ۵۶۳   |    نظرات : ۲۷

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر رباب (آلاله )

        نمی دانم چه می گویی من از انـــــــــــکار بیزارم
        از این مسکین چه می دانی که گفتی من گنه کـارم
         
        دروغی گفته شاید یک مریضی یا که اهـــــــریمن
        خورم نانی ،کنم شکری،نخواهم نان شک خوردن
         
        به جز نفرت ،به جز کینه  ،هزاران دشــــــمنی دیدم
        چه می گویی ،دگر بس کن که من مجنون تر از بیدم
         
        گواهم جز خدایم نیست،می دانـــــــــم،نــــــمی دانی؛
        ببین دریا وجودم شد خورم چوبی ز نــــــــــــــادانی
         
        چه می دانی که نابودم ،ندارم جان ،سرم مـــــــشکن
        خوراکم اشک و بی خـــویشم،ریاضت داده ام بر تن
         
        نه بد بودم،نه بد کردم،نه حقّــــــــــی کرده ام حاشا
        نه مهری دیده این قلبم،نه پیدا شد خُــــــــــدا اینجا
         
        نشستم نان خود خوردم،ببین ریگی به کفشم نیست
        کسی کفشی به پایم کرد،نمی دانم مُـــرادش چیست
         
        به روزی خاک می گردد همان جسمی که ما را کشت
        نمی دانم، کنم نفرین، ویا بر دین و دنیا پُــــــــــــشت!
         
        خداوندا بگیر این دست رنجورم ،پریــــــــــــــــشانم
        پر از دلواپسی گشتم، به یک تلواسه مـــــــــــــهمانم
         
        به چشمانم به دستانم به پاهایم،امیــــــــــــدی نیست
        پر از کفرند این مردم،سبب بر این پلیــــدی کیست
         
        ببین دنیا پر از احمق،پر از دزد است و بی وجدان
        ندارم طاقتی امّـــــــــــــــــــــا،خُــــــدایا حــــقّ مـــن بــــستان
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        شنبه ۱۶ اسفند ۱۳۹۹ ۲۰:۰۲
        سلام نازنین بانوی ادیب

        چقدرررر زیبا نگاشتید

        دل تان شاد

        یگانه خدا یاورتان خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        8