سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 20 دی 1403
  • شهادت ميرزا تقي خان اميركبير، 1230 هـ ش
10 رجب 1446
  • ولادت حضرت امام محمد تقي عليه السلام «جواد الائمه»، 195 هـ ق
Thursday 9 Jan 2025

    حمایت از شعرناب

    شعرناب

    با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

    گرچه باغ من از درخت تهی ست در سرم فکر کاشتن دارم شعر را، عشق را، مکاشفه را همه را از نداشتن دارم...یاسر قنبرلو

    پنجشنبه ۲۰ دی

    دستِ تقدیر

    شعری از

    بهمن بیدقی

    از دفتر شعرناب نوع شعر آزاد

    ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱۷ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۰۶:۵۷ شماره ثبت ۱۱۹۹۸۰
      بازدید : ۸۹   |    نظرات : ۱۰

    رنگ شــعــر
    رنگ زمینه
    دفاتر شعر بهمن بیدقی

    دستِ تقدیر
     
    ای خوش آن خاطره ای که پس ازحسِ اجل ،
    به دستانِ پُر ازهیبت و خوبِ بادِ تقدیر افتاد
    گرچه بی حس شد و سست شد به زمانَکی و،
    به حالِ تخدیر افتاد
    گرچه آن مغازه ی بازِ شبانه روزی اش ،
    دگر به حالِ تعطیل افتاد
    گرچه غمش انگار چپید به چشمِ دوستانش و،
    چشمها همگی ، به حالِ تقطیر افتاد
     
    آری دوستی را ، همه دوستان ،
    با اشک معاوضه نمودند
    اما کسی خود را نکُشت ،
    چونکه میدیدند روزبه روز کسی ،
    به دستِ تقدیر افتاد
     
    دستِ تقدیر، چه دستانِ خوشی ست
    داستانِ خوشی ست
    ما همه مُردگان ، خود را بینیم
    زندگانند که خوشحالند درکنارِ نور
    شبی دیگر نیست ، درکنار نور
    درهمین حال بودم که به سویم ،
    از ناکجاآباد ، چند تیر افتاد
     
    ماهِ تیر بود ،
    منهم ، جلیقه ی ضدِگلوله ای نداشتم
    نوبتم نبود انگار ،
    چون همگی شان به خطا رفت
    شاید این ماندنِ عمر، نوشته ی تقدیرش ،
    از روی عطا رفت
    ازمن هیچ چیزی دراین باب نپرسید ،
    که از آینده چیزی نمیدانم
    فقط میدانم که درمسیرِ این لوله ی عمر
    که بی شباهت ، به لوله ی نفت نیست
    یه تبدیل افتاد
     
    سناریو عوض شد
    آن مسیرِ گرم ، مسیرش ،
    به سرزمینی سرد و، پُر از قندیل افتاد
     
    آرماتورهای بنایی محکم ،
    نمیدانم زکجا پُرشد درآنجا و،
    درآن حوالی ، بندیل بندیل افتاد
    شاید میخواستند اینبار، شهری آرمانی بسازند
    وانتی های فروش آمدند
    با همه آلودگی های صوتی شان
    شهری که برای عامه هیچ پولی نداشت
    خاص برداشت و دگر پولی نگذاشت
    ز سوی آسمان برای بیشمار خرید ،
    بارانی ز زنبیل افتاد
    یادِ روزعید پاک افتادم و دعای عیسی
    به میانِ پولداران ، موجهای عظیمی ،
    ز تقبیح افتاد
     
    تبدیل شده بود مسیر، خوشبختانه
    به خود گفتم : خوشا این شهر، دگر حکومتش ،
    بدستِ تقدیر افتاد
    به میانِ پولداران ، هجومِ تنبیه افتاد
     
    تقدیر انگار گردباد بود و فقط ،
    ستمگران را ازشهر دستچین میکرد
    نگهِ بی پولان سوی آسمان ،
    زان عروجِ مصنوعی ، گَهی کسی کِیف میکرد
    اما اغلب دلشان سوخت برایشان و بهرِهمه رسوایی شان ،
    خیلی دیدم که دهانِ خویش را ، پُر از حیف میکرد
    پس ازآن عروجِ قُلّابی و مذموم ،
    آنهمه ظالمِ بد ،
    همه با مغز خورده بودند به زمین و ،
    مغزی در سرها نبود
    یکی میگفت : مگر قبلاً مغزی در سرهاشان بود ؟
    انگار در دیگ همه ستمگران ،
    بهرِ تراشیدنِ ته دیگ ، هجومِ کفگیر افتاد
     
    بهمن بیدقی 1402/2/17
    ۱
    اشتراک گذاری این شعر

    نقدها و نظرات
    آوا     صیاد
    دوشنبه ۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۰۰:۲۱
    خندانک
    بهمن بیدقی
    بهمن بیدقی
    دوشنبه ۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۰۰:۳۴
    با سلام و عرض ادب بزرگوار
    سپاس
    ارسال پاسخ
    علی مزینانی عسکری
    دوشنبه ۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۰۹:۳۶
    سلام و عرض ارادت
    بسیار عالی است استاد بیدقی عزیز
    احسنت
    خندانک خندانک خندانک
    بهمن بیدقی
    بهمن بیدقی
    دوشنبه ۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۲۲:۰۶
    با سلام و عرض ادب جناب آقای مزینانی بزرگوار
    سپاسگزارم از لطف و مهرتان
    سلامت باشید و شادمان
    ارسال پاسخ
    نرگس زند (آرامش)
    دوشنبه ۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۱۰:۰۳
    درود بر شما خندانک
    بهمن بیدقی
    بهمن بیدقی
    دوشنبه ۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۲۲:۰۶
    با سلام و عرض ادب هنرمند بزرگوار
    سپاس
    ارسال پاسخ
    محمد باقر انصاری دزفولی
    دوشنبه ۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۱۰:۲۴
    با سلام وارادت
    استادبزرگوار
    همیشه
    طبعتان جوشا
    زبانتان گویا
    قلمتااان نویسا
    دلچسب و زیبا شعری بود
    هزاران درود
    خندانک خندانک خندانک
    بهمن بیدقی
    بهمن بیدقی
    دوشنبه ۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۲۲:۰۷
    با سلام و عرض ادب استاد بزرگوار
    سپاسگزارم از لطف و مهرتان
    سلامت باشید و شادمان
    ارسال پاسخ
    محمد اکرمی (خسرو)
    دوشنبه ۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۱۴:۱۶
    خندانک خندانک خندانک
    درود
    خندانک خندانک خندانک
    بهمن بیدقی
    بهمن بیدقی
    دوشنبه ۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۲۲:۰۸
    با سلام و عرض ادب جناب آقای اکرمی بزرگوار
    سپاسگزارم از لطف و مهرتان
    سلامت باشید و شادمان
    ارسال پاسخ
    تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


    ارسال پیام خصوصی

    نقد و آموزش

    نظرات

    مشاعره

    کاربران اشتراک دار

    محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
    کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
    استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
    2