رقصِ شاخ و برگ ها
درمیانِ رقصِ شاخه های ،
ز باد مسحور
درمیان رقصِ شاخه هایِ ،
پُرشکوفه و برگهای ، باد محصور،
رقصِ برگها نشانه ای ست ،
ز مَسّ صد حور
بس حور میانِ برگهایند
اگراینهمه بهشتیان میانِ شاخه ها بهشت نپاشند ،
چگونه دهد پس درخت محصول ؟
میوه های ، آبدار و خوشمزه ،
ثمرِ نیمه بهشتی ست که باقیِ آن ،
باید درمیانِ ماوراء ، تجربه گردد
قدری اینجا ،
باید شاعرانه وصف گردد
باقی اش آنجا ،
باید درمیانِ باغی نحوه ی وصفش کشف گردد
وصفی چون شُکر، شُکرانه ای ممدوح و به وفور
این بهارست که کُنَد ،
باغ را ،
ز خویش کیفور
با شمیم اش
با نسیم اش
که ز دیدنش ، دل مست میگردد ،
سریع و فی الفور
که ز جلوه های زیبایش ،
دل است ، که شکل میگیرد به صد فُرم
مانندِ عروسکِ خمیری
درمیان پنجه های آفتاب ،
درمیانِ صد هُرم
بی جنایت ، بی جُرم
بی ظلم
چقدر ایده ریخته در درختهای ،
پرشکوفه ای که ،
میوه هایش هریک ،
میشوند به زودی ،
پُر از لُون و پُر از فُرم
بهمن بیدقی 1402/1/7
شورانگیز و زیبا بود