سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        روح آشفته

        شعری از

        محمدرضا آزادبخت

        از دفتر بانو باتو نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۷ فروردين ۱۴۰۲ ۱۳:۲۹ شماره ثبت ۱۱۸۷۴۵
          بازدید : ۳۳۰   |    نظرات : ۴۴

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        فرض کن تا آفتاب قدمی خواب  در چشم من است
        تا آسمان آغوش هنوز بی کشاکش تنهاست
        عبور خورشید گاهی آفتاب جای دیگر خواهد رفت
        گاهی بی تفاوت آنقدر در یک سوال تکرار  میشوم 
        دستان نحیف، نگین انگشتری را دنبال خواهد کرد 
        عجیب گمانم به جنون خواهد کشید 
        روحم آشفته در یک اشک، آکنده از نم وکهنگی فضا را خواهد داد
        حیرت زده در یک نجوا ،حرکت آهسته لب 
        مرابه اشتباه خونسردی خود میکشاند 
        گاهی منتظر در رنگ چشمانش وحالت نگاهش 
        کسی خاکستر را در شعله های آتش چشمانش میپاشید
        کسی کنار گلهای نیلوفر ، شرم زیبای دخترانه اش را بر من میدوخت
        کسی در اضطراب عجیب آسمان آغوش
        دستان  مرا درکشاکش آفتاب تنها می گذاشت
        همه چیز تمام میشودعجیب 
        کسی بر دلم چنگ می اندازد 
        شبیه وحشت عجیب یک گربه در دام گرفتاری
        دوباره در شکل هوای سرد ، نفسم بیرون می رود
        سرگردان یک امیدواری در دسیسه اعتراف مرور بازگشت
        کسی از دوردست خورشیدرا از آفتاب جدا کرد
        زیر لب آزارم میداد در شکل عجیب سر صحبت اول
        گاهی وقت واپس زد مرا تا آخر 
        تا آخر ..................
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        سه شنبه ۸ فروردين ۱۴۰۲ ۱۲:۴۵
        خندانک
        گاهی منتظر در رنگ چشمانش وحالت نگاهش
        کسی خاکستر را در شعله های آتش چشمانش میپاشید
        کسی کنار گلهای نیلوفر ، شرم زیبای دخترانه اش را بر من میدوخت
        کسی در اضطراب عجیب آسمان آغوش
        دستان مرا درکشاکش آفتاب تنها می گذاشت
        خندانک خندانک خندانک
        درودبرشما استادبزرگوار خندانک
        بسیارزیبابود خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        محمدرضا آزادبخت
        محمدرضا آزادبخت
        سه شنبه ۸ فروردين ۱۴۰۲ ۱۲:۵۵
        سلام بانوی واژه ها استاد وادیب گرامی ممنونم
        سپاس صد سپاس از توجه زیبایتان
        خوشحالم که به زیبایی شعرم را خواندی سپاس
        ارسال پاسخ
        تکتم حسین زاده
        تکتم حسین زاده
        سه شنبه ۸ فروردين ۱۴۰۲ ۲۳:۱۸
        🌼🌺🌼
        🌺🌼
        🌼
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        سه شنبه ۸ فروردين ۱۴۰۲ ۱۳:۴۸
        درود استاد عزیز
        بسیار زیبا و دلنشین بود
        "کسی از دوردست خورشیدرا از آفتاب جدا کرد" خندانک
        محمدرضا آزادبخت
        محمدرضا آزادبخت
        سه شنبه ۸ فروردين ۱۴۰۲ ۱۳:۵۹
        سلام استاد استکی ادیب ارجمند گرامی ممنونم از حسن توجه تان سپاس بی کران
        ارسال پاسخ
        تکتم حسین زاده
        تکتم حسین زاده
        سه شنبه ۸ فروردين ۱۴۰۲ ۲۳:۱۸
        🌼🌺🌼
        🌺🌼
        🌼
        ارسال پاسخ
        سید هادی محمدی
        چهارشنبه ۹ فروردين ۱۴۰۲ ۰۰:۵۲
        درود بر شما جناب آزاد بخت

        قلمتان نویسا خندانک
        محمدرضا آزادبخت
        محمدرضا آزادبخت
        چهارشنبه ۹ فروردين ۱۴۰۲ ۰۱:۰۳
        سلام ممنونم
        ارسال پاسخ
        فاطمه منشدی
        سه شنبه ۸ فروردين ۱۴۰۲ ۰۴:۰۶
        درود خندانک
        احسنت خندانک خندانک
        محمدرضا آزادبخت
        محمدرضا آزادبخت
        سه شنبه ۸ فروردين ۱۴۰۲ ۰۸:۴۱
        سلام ودرود ممنونم
        ارسال پاسخ
        تکتم حسین زاده
        تکتم حسین زاده
        سه شنبه ۸ فروردين ۱۴۰۲ ۲۳:۱۸
        🌼🌺🌼
        🌺🌼
        🌼
        ارسال پاسخ
        جواد کاظمی نیک
        سه شنبه ۸ فروردين ۱۴۰۲ ۰۴:۳۴
        درودیان برشما استاد عزیزم جناب آزادبخت عزیز بسیار زیبا بود احسن برشما مثل همیشه پرمفهوم بود احسنت برشما لذت بردم ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
        ❤️❤️❤️❤️❤️❤️
        ❤️❤️❤️❤️❤️
        ❤️❤️❤️❤️
        ❤️❤️❤️
        ❤️❤️
        ❤️🌻🌺🌻🌺🌻🌺🌻
        🌹⚘️🪻🌹🌸🌸
        🪻🪻🪻🌹🌹
        ⚘️⚘️⚘️⚘️
        🌺🌺🌺
        🌻🌻
        ❤️🌻🌺🌻🌺🌻🌺🌻
        🌹⚘️🪻🌹🌸🌸
        🪻🪻🪻🌹🌹
        ⚘️⚘️⚘️⚘️
        🌺🌺🌺
        🌻🌻
        ❤️🌻🌺🌻🌺🌻🌺🌻
        🌹⚘️🪻🌹🌸🌸
        🪻🪻🪻🌹🌹
        ⚘️⚘️⚘️⚘️
        🌺🌺🌺
        🌻🌻
        ❤️🌻🌺🌻🌺🌻🌺🌻
        🌹⚘️🪻🌹🌸🌸
        🪻🪻🪻🌹🌹
        ⚘️⚘️⚘️⚘️
        🌺🌺🌺
        🌻🌻
        ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
        ❤️❤️❤️❤️❤️❤️
        ❤️❤️❤️❤️❤️
        ❤️❤️❤️❤️
        ❤️❤️❤️
        ❤️❤️
        ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
        ❤️❤️❤️❤️❤️❤️
        ❤️❤️❤️❤️❤️
        ❤️❤️❤️❤️
        ❤️❤️❤️
        ❤️❤️
        ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
        ❤️❤️❤️❤️❤️❤️
        ❤️❤️❤️❤️❤️
        ❤️❤️❤️❤️
        ❤️❤️❤️
        ❤️❤️
        ❤️
        محمدرضا آزادبخت
        محمدرضا آزادبخت
        سه شنبه ۸ فروردين ۱۴۰۲ ۰۸:۴۱
        سلام ودرود آقای کاظمی ممنونم
        ارسال پاسخ
        تکتم حسین زاده
        تکتم حسین زاده
        سه شنبه ۸ فروردين ۱۴۰۲ ۲۳:۱۸
        🌼🌺🌼
        🌺🌼
        🌼
        ارسال پاسخ
        سیاوش آزاد
        سه شنبه ۸ فروردين ۱۴۰۲ ۰۶:۲۵
        سلام
        آفتاب جدا از شمس روح آشفته در اشک
        تصعید اشک و به عیوق بر شدن
        چون شبنم اوفتاده بدم پیش آفتاب
        مهرم به جان رسید و به عیوق بر شدم
        گفت بگو راز شهادت چیست گفت اشک
        محمدرضا آزادبخت
        محمدرضا آزادبخت
        سه شنبه ۸ فروردين ۱۴۰۲ ۰۸:۴۴
        سلام استاد سیاوش ادیب ممنونم سپاس صد سپاس
        زبان قاصر از حمد تو
        ارسال پاسخ
        تکتم حسین زاده
        تکتم حسین زاده
        سه شنبه ۸ فروردين ۱۴۰۲ ۲۳:۱۸
        🌼🌺🌼
        🌺🌼
        🌼
        ارسال پاسخ
        مسعود مدهوش( یامور)
        سه شنبه ۸ فروردين ۱۴۰۲ ۰۷:۲۸
        درودتان شاعر ارجمند جناب ازاد بخت بزرگوار🪴🌺🌾🌸🌷🌷🙏🙏👏👏🌲🍀

        بسیار زیبا،دلنشین،دلکش،فنی،افرینها بزرگوار،شاعرانگیتان مستدام،زنده باشید به مهر🤞💐🌹🥀🌺🌷🌷🌸💮💮💐💐💐💐🌻🌼🍂🍁🍁🍂🌾🌱🌿🌿🍃☘️🍀🪴🌵🌳🌳🌲🌲👏👏👏🙏🙏🤞🌻🤞🌻🌻🤞🤞🤞
        محمدرضا آزادبخت
        محمدرضا آزادبخت
        سه شنبه ۸ فروردين ۱۴۰۲ ۰۸:۴۵
        سلام استاد دکتر مدهوش ممنونم بی نهایت سپاس
        ارسال پاسخ
        تکتم حسین زاده
        تکتم حسین زاده
        سه شنبه ۸ فروردين ۱۴۰۲ ۲۳:۱۸
        🌼🌺🌼
        🌺🌼
        🌼
        ارسال پاسخ
        علی بابایی(بابک)
        سه شنبه ۸ فروردين ۱۴۰۲ ۰۹:۳۰
        سلام و درود فراوان و احسنت.
        زیبا بود.
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        محمدرضا آزادبخت
        محمدرضا آزادبخت
        سه شنبه ۸ فروردين ۱۴۰۲ ۱۰:۱۵
        سلام جناب بابایی ادیب ممنونم
        ارسال پاسخ
        تکتم حسین زاده
        تکتم حسین زاده
        سه شنبه ۸ فروردين ۱۴۰۲ ۲۳:۱۸
        🌼🌺🌼
        🌺🌼
        🌼
        ارسال پاسخ
        علیرضا حاجی پوری باسمنج راوی عشق
        سه شنبه ۸ فروردين ۱۴۰۲ ۱۰:۱۸
        درود بر شما استاد گرامی خندانک
        بسیار زیبا و دلنشین سرودید خندانک
        محمدرضا آزادبخت
        محمدرضا آزادبخت
        سه شنبه ۸ فروردين ۱۴۰۲ ۱۲:۱۸
        سلام جناب حاجی پور ادیب
        استاد گرامی ممنونم از حسن توجه تان
        ارسال پاسخ
        تکتم حسین زاده
        تکتم حسین زاده
        سه شنبه ۸ فروردين ۱۴۰۲ ۲۳:۱۸
        🌼🌺🌼
        🌺🌼
        🌼
        ارسال پاسخ
        زهره دهقانی ( شادی)
        سه شنبه ۸ فروردين ۱۴۰۲ ۱۲:۱۹
        سلام و درود استاد بزرگوار
        بسیار زیبا بود...👌🌹
        لذت بردم از رقص قلمتان استاد💐💐💐
        عالی بود...دستمریزاد👌🦋

        شاد و تندرست باشید✨
        محمدرضا آزادبخت
        محمدرضا آزادبخت
        سه شنبه ۸ فروردين ۱۴۰۲ ۱۲:۵۶
        سلام بانو شادی ادیب
        استاد گرامی سپاس از حسن توجه تان
        ارسال پاسخ
        تکتم حسین زاده
        تکتم حسین زاده
        سه شنبه ۸ فروردين ۱۴۰۲ ۲۳:۱۹
        🌼🌺🌼
        🌺🌼
        🌼
        ارسال پاسخ
        محمد باقر انصاری دزفولی
        سه شنبه ۸ فروردين ۱۴۰۲ ۱۷:۰۶
        بداهه ای تقدیم شعر زیبای شما
        استادگرامی

        ای که شعرهایت ‌قشنگ
        خواندن دارد
        وه چه قدر خواندن آن
        شنیدن دارد
        ماندگار است همه شعر و ساز ت
        چون حرف دل است
        تپیدن دارد
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        تکتم حسین زاده
        تکتم حسین زاده
        سه شنبه ۸ فروردين ۱۴۰۲ ۲۳:۱۹
        🌼🌺🌼
        🌺🌼
        🌼
        ارسال پاسخ
        محمدرضا آزادبخت
        محمدرضا آزادبخت
        چهارشنبه ۹ فروردين ۱۴۰۲ ۰۱:۰۵
        سلام ممنونم از این همه توجه
        ممنونم از بداهه زیبایتان
        ارسال پاسخ
        بهزاد سرافراز
        سه شنبه ۸ فروردين ۱۴۰۲ ۱۷:۴۲
        🍃🏵🍃
        درود
        شاد و پیروز باشید.
        🍃🏵🍃

        تکتم حسین زاده
        تکتم حسین زاده
        سه شنبه ۸ فروردين ۱۴۰۲ ۲۳:۱۹
        🌼🌺🌼
        🌺🌼
        🌼
        ارسال پاسخ
        محمدرضا آزادبخت
        محمدرضا آزادبخت
        چهارشنبه ۹ فروردين ۱۴۰۲ ۰۱:۰۵
        سلام ممنونم
        ارسال پاسخ
        محمدرضا آزادبخت
        محمدرضا آزادبخت
        چهارشنبه ۹ فروردين ۱۴۰۲ ۰۲:۴۹
        سلام ممنونم
        ارسال پاسخ
        مهدی محمدی
        سه شنبه ۸ فروردين ۱۴۰۲ ۲۱:۲۹
        با سلام و عرض ادب حضور استاد گرانقدرم محمدرضا آزادبخت خندانک

        ((فرض کن تا آفتاب قدمی خواب در چشم من است))

        تا آفتاب : می تواند بیانگر وضعیت تاریک لحظه اکنون باشد. تاریکی می تواند نمایانگر شب باشد و رابطه شب با خواب واضح است. ((تا)) غایت را می رسند هدف آفتاب است، اشاره و نگاه ما سمت آفتاب است

        خواب ایهام دارد و می تواند معنای رویا نیز باشد
        آفتاب نیز می تواند بیانگر آرمان یا آرزو باشد و یا قهرمان داستان. آفتاب هم می تواند خود شاعر باشد. یعنی شاعر به دنبال خودش بگردد یا به دنبال این باشد که ببیند کجا جامانده است. یا از رفتن خودش بگوید. یا از اینکه خودش خودش را تنها گذاشته است. یا جایی خودش را جا گذاشته است.
        تا آفتاب خواب به چشمان من نرفته است
        تا آفتاب طلوع کند خسته ام و کمی خوابم می آید
        ظهور قدم برای خواب جانبخشی، تجسم سازی برای خواب.

        ((تا آسمان آغوش هنوز بی کشاکش تنهاست))
        تصاویر همراه با ظرافت اندیشی، درک و احساس بسیار بالا است. چرا ظرافت اندیشی و احساس؟ نگاه کردن به آسمان خود به خود ذوق زدگی ایجاد می کند و انسان دوست دارم آغوش باز کند و چه بسا بال بگشاید و پرواز کند. اما این آسمان انگار هوای پرواز ندارد چرا چون تنهایی غالب است چون جای خالی آفتاب احساس می شود
        این شعر نمادین است. آسمان، آفتاب، آغوش، خواب

        عبور خورشید گاهی آفتاب جای دیگر خواهد رفت : این تصویر که خورشید حرکت می کند و در نتیجه آفتاب و سایه نیز حرکت می کند. این تصویر را ما هر روز می بینیم اما آنچه مرا به عمق فرو می برد استفاده ی معنایی از این تصویر است. وقتی قهرمان داستانت آفتاب باشد رفتنش و جای خالی اش بسیار مهم می شود آنوقت عبور خورشید هم می شود.

        گاهی بی تفاوت آنقدر در یک سوال تکرار میشوم : شعر اساساً امری عجیب و غریب نیست در لحظه لحظه زندگی ما شعر رخ می دهد. وقتی نگاه ما به لحظه های زندگی مان همراه با درک باشد. تکرار شدن در یک سوال، گیر کردن در یک لحظه، حواس انسان یکجای دیگر بودن، بی تفاوت بودن نسبت به آنچه در پیرامون اتفاق می افتد نشانه ی بی تفاوتی نیست بلکه گیر کردن احساس در یکجای دیگر است. تکرار شدن در خود بسیار زیباست. انگار از عشق می گویند با ما
        تکتم حسین زاده
        تکتم حسین زاده
        سه شنبه ۸ فروردين ۱۴۰۲ ۲۳:۱۸
        🌼🌺🌼
        🌺🌼
        🌼
        ارسال پاسخ
        محمدرضا آزادبخت
        محمدرضا آزادبخت
        چهارشنبه ۹ فروردين ۱۴۰۲ ۰۱:۰۱
        سلام آقای محمدی استاد برجسته شعر سپید سپاسمندم
        زبان گاهی به لکنت میرود وقاصر میشود از اینهمه آگاهی ودانشت
        سپاس از تمام زحمتهایی که کشیدی
        از هر طرف که نگاه میکنم بازهم نمیتوانم ذره ای از محبتت را جبران کنم
        ارسال پاسخ
        مهدی محمدی
        مهدی محمدی
        چهارشنبه ۹ فروردين ۱۴۰۲ ۰۳:۳۴
        سلام. متشکرم تابنده باشید به مهر خندانک خندانک
        تکتم حسین زاده
        سه شنبه ۸ فروردين ۱۴۰۲ ۲۳:۱۹
        درود استاد ازادبخت گرامی
        عالی بود خندانک خندانک دست‌مریزاد
        محمدرضا آزادبخت
        محمدرضا آزادبخت
        چهارشنبه ۹ فروردين ۱۴۰۲ ۰۱:۰۶
        سلام ممنونم از حسن توجه تان
        ارسال پاسخ
        فرهاد احمدیان
        چهارشنبه ۹ فروردين ۱۴۰۲ ۱۲:۲۰
        سلام و عرض ادب خدمت جناب استاد آزاد بخت بسیار عالی قلم زدید پاینده باشید خندانک خندانک خندانک خندانک
        محمدرضا آزادبخت
        محمدرضا آزادبخت
        پنجشنبه ۱۰ فروردين ۱۴۰۲ ۱۰:۵۳
        سلام آقای احمدیان ادیب ممنونم سپاس از حسن توجه تان
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        5