سه شنبه ۱۸ دی
سیابت شعری از سیاوش آزاد
از دفتر سیاوش نوع شعر مثنوی
ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۲۴ اسفند ۱۴۰۱ ۲۳:۰۷ شماره ثبت ۱۱۸۴۰۲
بازدید : ۷۹۶ | نظرات : ۸۳
|
آخرین اشعار ناب سیاوش آزاد
|
ز عرش آمد بتی تیره که چشم حق برو خیره
بگفتا ماه بی رنگم چرا گشتی چنین تیره
نظر افکندم و دیدم که مرآت سیه چرده
ز رخ افکند برقع را برون آمد چو از پرده
فلک با حیرتی ممتد بگفتا نور مشکی اوست
ملک گفتا به حق حق نگیرم غیر او را دوست
مگر هستی نمی داند چه در سر خفته دارد او
که عالم را دگرگون کرد افکار سیاه هو
در آیینه نگه کرد و رخ خود را مقابل دید
ز رنگ و بوی مرآتش گل آشفته ای را چید
دران لحظه به فکر افتاد اگر او من منم پس کی
جواب این عویصه را نمی دانم خدا رحمی
هیاهو بسیار و هر کسی چیزی برایش بافت
سیاوش در سکوتی سرد ازین معضل رهایی یافت
|
|
نقدها و نظرات
|
سلام و درود جناب حکیم بزرگوار نقد پرباری از شما خواندم فکر کنم در رابطه با «اگر او من منم» منظورشان:"اگر آن من؛من هستم " باشد... در مورد قافیه بیت ۶من هم شک داشتم که مشکل داشته باشد... در پناه خداوندگار | |
|
دوردبرشما استاد عزیز جناب حکیم عزیز بسیار مفید و آموزنده بود 🌻🌺🌻🌺🌻🌺🌻 🌹⚘️🪻🌹🌸🌸 🪻🪻🪻🌹🌹 ⚘️⚘️⚘️⚘️ 🌺🌺🌺 🌻🌻 ❤️ | |
|
درودتان، گرچه اکثر ما سیه چُرده میگوییم اما چُرده، چَرده، یا چِرده هرسه درست است. | |
|
سلام و سپاس از الطاف حضرتعالی
مجلس تمام گشت و به آخر رسید عمر ما همچنان در اوّل وصف تو ماندهایم مثنوی های کوتاه چند تایی دارم مسبوق به سابقه نیست؟ باری همانطور که در نیمایی طول مصراع بر اساس مطلب مشخص می شود درینجا نیز بنده در همین ابیات معدود مطلبم به پایان رسید بنابرین نیاز به اطناب است؟ چرده را با ضمه میخواندم ولی با اشاره ای که جناب علامیان فرمودند به لغت نامه ی شریف دهخدا مراجعه نمودم: چرده. [ چ َ دَ / دِ ] البته بنده گاه کلماتی مثل لحظه و پرده و پله را با هم قافیه می کنم به نظرم همان اشتراک هجای پایانی مکفی به نظر می رسد ای نیز گرچه غالبا به تنهایی قافیه نمی شود ولی گاه قدما نیز قافیه کردند و نیز همان مطلبی که در مورد قبل گفتم اینجا نیز می تواند صادق باشد اگر او من است پس من چه کسی هستم خدا رحمی کن است و کن را حذف کردم اشاره به است در هستم شاید بشود و اگر نشود حذف "است" بعضا صورت می گیرد کن نیز نیامده گویی جمله به پایان نرسیده خدا رحمی... | |
|
سلام و سپاس جناب علامیان از محضر شریف آموختیم | |
|
سلام جناب کاظمی خوش آمدید | |
|
سلام خانم پنام مطالبی نگاشتم امید که مفید واقع گردد زنده باشید | |
|
الان متوجه شدم اگر او من است پس من کیستم درود برشما | |
|
عرض ادب خدمت استاد حکیم گرامی و صاحب گرامی صفحه جناب آزاد بهره بردم از شعر زیبای شما و نقد ارزشمند استاد گرامی 🌺🌺🌺🙏 | |
|
سلام سپاسمندم منصور و مسرور باشید | |
|
سلام بله اگر مطالب طولانی داشته باشیم قالب مثنوی قالب مناسبی است ولی ازین حقیقت نباید این برداشت را کرد که پس اگر مطلب کوتاه بود حق نداریم از مثنوی استفاده کرد و فرضا هم گفته باشند سیزده بیت باشد(محبت کنید منبع سیزده بیت بودن را ذکر کنید)کاملا مشخص است که قراردادی است و چرا ما خود را ملزم به رعایت قواعدی کنیم که اعتباری است و ریشه در واقعیت ندارد به نظرم مثنوی از یک بیت آغاز می شود و تا بی نهایت ادامه می یابد گرچه بشر را یارای بی نهایت نیست الا آنکه یار بخواهد اما در مورد قواعد قافیه می دانم می دانم "ی" و "ه" را در حکم حروف الحاقی در نظر گرفتند و همین جا سوال مطرح می شود با توجه به اینکه این دو الحاقی نیستند چه دلیلی دارد آنها را الحاقی فرض کنیم؟ و نیز بزرگان وقتی از چراغ قرمز عبور کردند نشان می دهد آن قرمز آن قدرها هم قرمز نبوده و قرمز فرضی یا کالقرمز بوده است من منم نگفتم اگر او من است پس من کیستم حضرتعالی اگر به مثنوی معنوی و برخی از کتب دیگر مراجعه فرمایید مکرر به ابیاتی برمی خورید که درک آنها دشوار است و کلمات صعب دران موج می زند عویصه اتفاقا با معنای مدنظر تلائم دارد و خود به نحوی عویصه محسوب می شود باری این لغت را در آثار مرحوم استاد جلال الدین آشتیانی دیدم و بعد در نثر گاه به کار می بردم و این بار آن واژه را دعوت به ساحت شعر (اگر توانسته باشم به حد شعر رسیده باشم و الا) به ساحت نظم کردم به نظرم تمام واژه ها این حق را دارند که در شعر به کار روند و ما پاسدار واژه ها هستیم | |
|
جنابآزاد عزیز سلام ابتدا باید عرض کنم که مثنوی از دو بیت شروع می شود (یک بیت معادل تک بیت است و مثنوی محسوب نمی شود) تا هر میزان که شاعر بخواهد یا مطلب نیازمند آن باشد. مثنوی های زیر ۵ بیت خیلی نایاب هستند و بیشتر باقی مانده یک مثنوی طولانی تر هستند که باقی بخش های آن از میان رفته است و حداقل من تا حالا ندیدم که زیر ۵ بیت یک مثنوی کامل باشد (۵ بیت از آنجا آمده که در شاهنامه بخش ۵ - گفتار اندر آفرینش آفتاب ۵ بیت بیشتر نیست). و اما قافیه، قافیه ها واژگانی هستند که واج و هجای پایانی آن ها یکسان باشد. مانند لحظه و عریضه و عرضه، درز و مرز و فرض، جفت و گفت و مفت و ... ابتدا باید با خط عروضی یا به اصطلاح غربی ها با فونتیک واژگان آشنا باشید و بعد آن ها را قافیه بگیرید. در زبان انگلیسی به عنوان یک زبان کاملا بیگانه هم این قاعده کاملا پذیرفته شده است و اشعار انگلیسی نه بر صورت ظاهری واژگان که بر تلفظ آن ها استوار است. در مورد بزرگان اشاره شده هم ابتدا باید اشاره کنید که دقیقا چه افرادی و در کجا از این خط قرمز رد شده اند تا بتوان به مسند قضاوت نشست. کلمات صعبی که اشاره می کنید بنا بر اقتضای زمان بوده است، یعنی افراد آن دوران (برای مثال دوران مولوی) معنای آن واژگان را می فهمیدند و تنها هنر شاعر در جمله بندی بوده است که معنای آن را سخت می کرده است. زبان امروزین ما با زبان ۱۰۰ سال پیش که هیچ، با زبان ۲۰ سال پیش هم خیلی فرق می کند چه رسد به هزار سال پیش. تا جای ممکن هم تلاش کنید از واژگان بیشتر آشنا استفاده کنید و کاربرد واژگان متروک مانند عویصه در حد دو یا سه بار اشکالی وارد نمی کند. موفق باشید | |
|
سلام تک بیتی گاه دو مصراع هم قافیه هستند و گاه نیستند در حالت اول چه اشکالی دارد آن را نوعی مثنوی بدانیم؟ تک بیت مثنوی چه اشکالی دارد همان کسره پایانی را قافیه بگیریم؟ مثنوی ای که من می بینم بعید می دانم بسیاری از معاصرانش که چه عرض کنم پسینیانش تا الان و حتی آیندگان به فهم برخی ابیاتش نائل آمده باشند و شوند مگر با تلاش های جانکاه بلکه مرواریدی ازین اقیانوس صید شود نه برادر فکر نکنم الزامی بوده باشد که شاعر هر آنچه نگاشت عموم فهم باشد گاه باید برخی اشعار را به نحوی سرود که خواص نیز به درکش نائل نیایند
| |
|
یک نمونه شعر کلاسیک قافیه شده با کسره پایانی بیاورید تا با هم بررسی اش کنیم | |
|
سلام ای در طلب علوم در مدرسه چند تحصیل اصول و حکمت و فلسفه چند هر چیز به جز ذکر خدا وسوسه است شرمی ز خدا بدار این وسوسه چند
| |
|
کاش این موردی رو که دوست گرامی فرشید ربانی گفتند ( در صورتی که مسبوق به سابقه نیست ) تبدیل کنیم به طبع آزمایی موافقید سیاوش جان ؟ که اگه پیشینیان نگفتند که استناد کنیم ما بگوییم و پسینیان استناد کنند صفحتون خیلی جذاب و آموزنده است کلی از نقد اساتید و پاسخهای شما یادگرفتیم | |
|
سلام بفرمایید بنده که مواردی را مرتکب شدم فکر کنم مثل پله و لحظه حضرتعالی محبت کنید غزلی بسرایید فقط با اشتراک قوافی در کسره و ه غیرملفوظ پایانی | |
|
هر روز در کنار بخاری شود یله آن صاحب عطوفت و آن پیر بتکده باید برون کشیم از این ورطه رخت را تا باز کی جوان شویم و درافتیم در تله
ساختار کلی اینه ، فقط کافیه واژه ها جابجا بشن که شعر حاوی پیام باشه / توی وزن و قافیه شک نکنید ... مشکلی داره؟ | |
|
احسنت اعتقادم به اینکه همان هجای کسره پایانی کافی است بیش تر شد طیب الله محبت کنید تکمیل فرمایید و منتشر فرمایید تا همگان شاهد باشند که کسره چه هجای توانمندی است | |
|
درودها حرف حساب جواب ندارد، درست میگویید. در هر صورت سلیقه است، من ترجیح میدهم که از خطوط قرمز رد نشوم. موفق باشید | |
|
سلام سپاسمندم سال نیکوئی را سپری کرده و در پیش داشته باشید | |
|
سلام محفل فقیر را مزین نمودید به شاخه گل تبارک الله و فی امانه | |
|
سلام سپاس از حضور شریف در پناه یزدان موید باشید و پر ایمان | |
|
سلام سپاسمندم متشکر از حضور شریف | |
|
سلام موید باشید و قرین عزت | |
|
سلام هو هم قافیه با او است سپاسگزارم | |
|
ببخشید پس من اشتباه متوجه شدم . | |
|
سلام فکر نکنم اثر از حیث وزن مشکل داشته باشد باری ه م یا فا هو عی بس لن سی م (این ای کوتاه است مثل دیار، پیاز و ...) یا فا رو عی هر لن ک م سی فا چی عی زی لن ب م را فا یش عی بافت لن | |
|
سلام سیاوش عزیز حالا متوجه شدم چه کرده اید، مشکلی ندارد یعنی غمتان نکند، سیاست، بیا و واژه های اینچنینی /سِ یا ست/ ، /بِ یا/ تقطیع می شوند مشابه دو کلمه دیار و پیاز که ذکر کردید و شما اینگونه تقطیع را برای واژه ی بسیار پیاده سازی کرده اید آن واژه ی برقع را هم من چون نشنیده بودم فکر کردم مشکل وزنی دارد بعد کلمه را فرهنگ لغت جستجو کردم تلفظش را یاد گرفتم قلمتان تابان | |
|
سلام وقت بخیر پیروز باشید | |
|
سلام و سپاس ایامتان فرخنده باد شادکام و فائز باشید | |
|
سلام کهن دوستم و نتوانم از کهن دل بکنم موید باشید | |
|
سلام وزن ان شاء الله صحیح است موفق باشید | |
|
سلام تشکر و سپاس امید که بتوانم قدردان الطاف دوستان باشم | |
|
سلام سپاسگزارم بر قله ها درخشان باشید | |
|
سلام موید و منصور باشید کل بضاعت مزجات ما همین بود و مثنوی دنباله دار نیست و کوکب بختش در هفت بیت به سکوت و خاموشی کشیده شده است | |
|
سلام و سپاس از محبتتان زندگیتان پربرکت سرشار از محبت و رحمت در سلامتی زنده باشید | |
|
سلام سپاس از حضور شریف آن مصرع را ذیل نظر یکی از دوستان تقطیع کردم زنده باشید | |
|
سلام و سپاس سال نیکی در پیش داشته باشید موید باشید | |
|
سلام ممنون از حضور شریف موید باشید | |
|
سلام متشکر از مطالبی که بیان فرمودید زنده باشید البته قافیه بر اساس فتحه و دال در مثالی که آوردید مطابق با قواعد است ولی قافیه بر اساس ای ظاهرا خلاف قواعد است اگر چه نادرا برخی از شعرا قافیه کرده اند سپاس | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
شعر نسبتاً قابل قبولی بود چون اجازه نقد دارم
در مورد این شعرتان که در قالب مثنوی سرودهاید دو سه نکته عرض میکنم
حداقل ابیات برای سرودن مثنوی سیزده بیت است و ابیاتش کم است هنوز شروع نشده تمام شد.
مصراع ماقبل آخر ناموزون است
(چُرده و پَرده ) به دلیل اختلاف مصوت ماقبل روی ایراد دارد.
و در این بیت :
دران لحظه به فکر افتاد اگر او من منم پس کی
جواب این عویصه را نمی دانم خدا رحمی
نیز قافیه کردن (کی و رحمی ) درست نیست ( کی با پی و سی و ...) درست است و ( ی) به تنهایی اساس قافیه قرار نمیگیرد.
و در مورد «اگر او من منم » فکر کنم یک (من ) اضافه باشه
همچنین در همین بیت واژه( عویصه) در زبان امروزی جایگاهی نداره و نیاز به پاورقی جهت درک معنا است.
و نیز در عبارت (خدا رحمی) خدا را رحمی باید باشد و به گمانم نقصی در کاربرد آن به خاطر فقدان (را )وجود دارد.
باری برایتان سعادت و شادکامی در سال جدید آرزو مندم.
حق یارتان