سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 9 خرداد 1404
    4 ذو الحجة 1446
      Friday 30 May 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        هرگز لبخند را ترک نکن حتی وقتی ناراحتی، چون هر کسی امکان دارد عاشق لبخند تو شود. گابریل گارسیا مارکز

        جمعه ۹ خرداد

        نامه ای به دوست

        شعری از

        دلارا

        از دفتر قلب گمشده نوع شعر دلنوشته

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۲ ۱۸:۴۴ شماره ثبت ۱۱۸۳۶
          بازدید : ۶۵۳   |    نظرات : ۲۵

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر دلارا


        سر به سر باران نگذار امشب
        امشب نوبت باران است که ببارد به جای من
        تا نشود خیس دل نوشته هایم ... 
        تو چه میدانی از سوزش اشکهای سرد رو گونه هایم 
        نمیدانی التماس چه میکند با دستهایم
        چه میدانی از شبهای بی مهتاب 
          از  آسایش - سنگین نابود شدن را
        تو آلوده به دنیای خنده های سوزناکی
        چه میدانی بغض به باد میدهد این لبخند های زود گذرم   را
        تو نمیدانی پایان را در آغاز
        در این سرنوشتی که نمایش نامه ی خوبی
        به تصویر کشید  غرورت  در مقابل چشمانم 
        تو چه میدانی عشق را
        وقتی که آن را عاجزانه نباخته ای 
         تو و هرچه از توست  جعبه جعبه به تنهایی  سپردم
        جای خالیت سالها گرد و غبارت بودنت  را نتوانست جارو کند  با آب چشمانم
        تو چه میدانی جای خالی نوازش را
        نمی فهمی  من بی تو را .. که حتی در رویاهایم  اجازه دستانت را به دستهایم نمی دهم !
        تو نچشیدی حسرت را
        حرفی نزن از تنهاییت !!!!
         تو نمی بینی زنجیر های زندگی را در پاهای سرد و خون آلود من  مرده  
        هرنفسی که میکشم  گذشته را درگوشم  فریاد میزند  
        حماقتم را به تصویر می کشد هر روز بیشتر خواستنت
        نمی دانی روحم در نبودن هایت ...
        دیوانه وار طرحی از چشمانت را در خاطرهایم تکرار می کند 
        تو چه میدانی از نگاهت
        وقتی عاشقانه تا سحر نوازشم می کند 
        نمی فهمی و  نخواهی فهمید که من سالها  بی تو با تو زندگی خواهم کرد !!!!
        ۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1