سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 7 ارديبهشت 1403
    18 شوال 1445
      Friday 26 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        جمعه ۷ ارديبهشت

        چشم انتظاری

        شعری از

        عباس زال زاده

        از دفتر عالم همه واژه نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱۶ بهمن ۱۴۰۱ ۱۰:۵۱ شماره ثبت ۱۱۷۲۵۰
          بازدید : ۱۴۳   |    نظرات : ۲

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر عباس زال زاده

        چشم انتظاری
        سروده عباس زال زاده
        غلط کرد انکه دنیا را بدون تو تماشا کرد
        نفهمید از چه رو چشم و زبان بسته را وا کرد
        غلط کرد آنکه بی درک حضورت حرفی از غم زد
        چرا دفتر قلم را بی خودی علّاف هر جا کرد
        پس و پیش از معانی زیر و رو آورد و بی تاثیر
        که قطره قطره در گوش سخن هی گفت و نجوا کرد
        ادب در عشقبازی با تفکر توامان باید
        خصوصا هر زمان عاشق ز معشوقش تمنا کرد
        زبان معنی حروف الفاظ خشک و تر هوای شعر
        نه هر جا هر سخن را هم مردّف هم مقفّی کرد
        قداست دارد از ابروی دلکش یا ز مژگان گفت
        کسی داند که از جان هم نظر بر روی زیبا کرد
        تراوش می کند از سنگ محنت آب شیرین گوارایی
        به شرط آنکه قلب عاشقی غم را تقاضا کرد
        کجا سر ریز دارد حس دلتنگی مگر در چشم
        که با اشکی دل بیچاره را بیهوده رسوا کرد
        نمی دانم چرا چشم انتظاری اینقدر سخت است
        که در شوریده حالی هم دلم این پا و آن پا کرد
        دقیقا هر چه را بر روی آن اصرار ورزیدیم
        نشد با ما زمانه زندگی بر عکس آن تا کرد
        تحمل دلبخواه ما نبود اما شرایط خواست
        بگوید دست تقدیر از خودش بنوشت و امضا کرد
        بنازم چشم مستی را که بوی آرزو می ریخت
        از آن ؛ وقتی که با لبهای شیرین شاید اما کرد
        چه بختی و چه تقدیری که عمری در پی اش بودم
        از آن بدتر که پیشم بود و هی امروز و فردا کرد
        قوام کار عهالم بر تفکر هست لیکن نیست
        شعوری بر حوادث زندگی را مهد غم ها کرد
        اگر معمار شیرین کار ما طرّاحی نو داشت
        چرا در سازه ی عالم چنین طرح معما کرد
        به لذت های آنی عقل ما را برد دنیا آه
        به شکلی زندگی را این چنین جذّاب و گیرا کرد
        چه سنگین دل نگاری ؛ آرزو بر باد ده طنّاز
        خدا را قرنها خون جگر را دید و حاشا کرد
        گذشت از ما و طی شد عمر و دیگر نیست
        مجال صحبتی مرگ آمد و بر پا و بر جا کرد
        ۹ بهمن ۱۴۰۱
         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۱۷ بهمن ۱۴۰۱ ۱۷:۲۷
        درود بزرگوار
        زیبا و جالب بود
        انشالله که صد و بیست سال دیگر خرم و تندرست بسرایید خندانک
        عباس زال زاده
        سه شنبه ۱۸ بهمن ۱۴۰۱ ۰۷:۵۵
        درود استاد سپاس از لطفتان
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0