شنبه ۳ آذر
خطا شعری از طوبی آهنگران
از دفتر دفتر شعر طوبی نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ شنبه ۲۶ آذر ۱۴۰۱ ۱۰:۳۷ شماره ثبت ۱۱۵۸۰۴
بازدید : ۴۰۶ | نظرات : ۱۵۱
|
آخرین اشعار ناب طوبی آهنگران
|
زآن طره ی نسرین دیده به خطا رفت
همه چشم ربو د وهمه دل به خطا رفت
شبی که به مهمانی غم رفت دل دیوانه ی ما
او بود معشوقه طلب که به امید َصفا رفت
با خود گفتم خموش باش کس نداند راز عاَشق
این شکار چشم بود که به پا بوس خدا رفت
اه شبانه چه کند سود چو ن سنگ دل یار
که به ارزوی نگاهی چشم به درگا ه رضا رفت
هرصبح به خیال لب خندانش چشم گشودم
مژگآن خطا کرد که به دیدارسما رفت
بوی از گل نسرین به ابرو گشیدم به یادش
پشت بر شم جمال زد باز به فضا رفت
چو مرده بدید د ل جان از عشق غریب
در معضر خاکش هر صبح به دعا رفت
غرق در بوسه آ ن تربت مهر مهینش نمود
در پکر خاک هم غم به دل مسکین ّز ملا رفت
نیاز دل من بوسه به جان لب شیرین بود
آن تشنه مجون سحر بود که به امید ودا رفت
غم در سینه آتش کده عسیان بود
آن ابر کمر بسته باران ّبازم به امید دوا رفت
تاب چو بدادم هر سر گیسو به فدایش
باز بی رنگ نقاب بود وز دل بی پروا به ندا رفت
تا بودم در غم غر بت تنهایی شمع دل خاموش
بر هر چه دیدم همه عالم به غمی نزد خدا رفت
|
|
نقدها و نظرات
|
سلام جناب استکی چشمه بزرگوار درو د بر شما بزرگوار | |
|
آن روز که چشم افتاد به ملک جمال در پنجره دل افتاد افتاب کمال درو د جناب ازاد بخت | |
|
ببین ملک را در غم هوار کردن شکار چی اهوی مستن همه بر خاک نظر کردی درود بانو عجم عزیز | |
|
سلام جناب خوش رو از لطف حضور شما بسیار ممنونم د بزرگواری شما را هر گز فراموش نمی کنم درود بر شما | |
|
آن روز که چشم افتاد به ملک جمال در پنجره دل افتاد افتاب کمال درو د جناب ازاد بخت | |
|
ببین ملک را در غم هوار کردن شکار چی اهوی مستن همه بر خاک نظر کردی درود بانو عجم عزیز | |
|
درود ها استاد محمدی . آفرینها . | |
|
سلاموو درود بر شما جناب محمدی بزرگوار توضیحتان را با دقت خواندم؛ ممنونم از نکات نابی که فرمودید در پناه خداوندگار | |
|
درودها و عرض ادب استاد خوشرو عزیز و مهربان متشکرم نگاهتان آسمانی | |
|
سلام و عرض ادب بانوی فرهیخته و ادیب افسانه پنام. متشکرم نگاهتان آسمانی | |
|
ممنونم شاعر ادیب و فرهیخته مسعود آزادبخت دلتان دریایی | |
|
سلام جناب محمدی شاعر گرامی
درود بر شما بزرگوار بسیار لطف کردینکه در این صفحه این زحمت را کشیده اید از لطف شما بسیار خوشحالم نمیتوان این زیبایی و سخنوری شما را توسیف کرد جناب محمدی عزیز از ما دیگر برای عشق زمینی سرودن بسیاد دور است هر سخنی بهایی دارد ترسِ از ناچیز بودن سخن در دل هست که شاید برای مردمِ عادی راحت باشد ولی برای شاعری شناساندن حرف سخت است و بهانه برای نوشتن در دل هست و احساس و قلم روان است که وسیلهی کسبِ موقعیّت می شود جناب محمدی شاعر گرامی من نه قلمی روان دارم نه ادبیات روشنی ای ن علاقه ی من است که به سرودن وادارم می کند و از نظر یه شما بسیار قوت گرفتم می دانم چیزی که می نویسم خوب از آب در نمیآید، و از لحاظ علمی مشک زیاد دارد زیرا وقتی چنین کسانی چون شما به نظر یه پردازی و نقطههای مؤثّری قرار می دهید بسیار ممنون می شوم یک بیت را خود معنی می کنم بویی از گل نسرین به ابرو کشیدم پشت بر شم جمال زد باز به فضا رفت با اب بسیار خوش وضو گرفتم و مست ابرو کشیدم نادیده گرفتی شم نسرین در فضا پاَشید
جمله ادبی هم که درست نیست ممنون از یادا وری شما کمی فراموش کار شدم | |
|
سلام جناب محمدی شاعر گرامی
درود بر شما بزرگوار بسیار لطف کردینکه در این صفحه این زحمت را کشیده اید از لطف شما بسیار خوشحالم نمیتوان این زیبایی و سخنوری شما را توسیف کرد جناب محمدی عزیز از ما دیگر برای عشق زمینی سرودن بسیاد دور است هر سخنی بهایی دارد ترسِ از ناچیز بودن سخن در دل هست که شاید برای مردمِ عادی راحت باشد ولی برای شاعری شناساندن حرف سخت است و بهانه برای نوشتن در دل هست و احساس و قلم روان است که وسیلهی کسبِ موقعیّت می شود جناب محمدی شاعر گرامی من نه قلمی روان دارم نه ادبیات روشنی ای ن علاقه ی من است که به سرودن وادارم می کند و از نظر یه شما بسیار قوت گرفتم می دانم چیزی که می نویسم خوب از آب در نمیآید، و از لحاظ علمی مشک زیاد دارد زیرا وقتی چنین کسانی چون شما به نظر یه پردازی و نقطههای مؤثّری قرار می دهید بسیار ممنون می شوم یک بیت را خود معنی می کنم بویی از گل نسرین به ابرو کشیدم پشت بر شم جمال زد باز به فضا رفت با اب بسیار خوش وضو گرفتم و مست ابرو کشیدم نادیده گرفتی شم نسرین در فضا پاَشید
جمله ادبی هم که درست نیست ممنون از یادا وری شما کمی فراموش کار شدم | |
|
سلام و عرض ادب بانو آهنگران عزیز و ارجمند مشکلی نیست بهر حال برای من که دست به نوشتن بردم هم نشانه هایی از عشق آسمانی وجود داشت و همچنین نکات جذابی در این عشق که به برخی از موارد آن ممکن است اشتباهاتی هم وجودداشته باشد منکر آن نمی شوم ولی فکر می کنم نقد در اکثر موارد درست باشد. در خصوصی بیتی که معنا کردید قبول دارم معنایش را نتوانستم کشف کنم اکنون که توضیح دادید متوجه معنایش شدم. قلمتان تابنده باشد من هم اشاره کردم بعضی خطاها وجود دارد مثل وزن و اشتباهات تایپی اما کفه زیبایی می چربید و به بعضی از این موارد اشاره کردم و اکنون که به آسمانی بودن عشق اشاره داشتید در کنار توضیحاتی که ویژگی های عشق مورد بحث شده در شعر بیان شده است به زیبایی این عشق می افزاید. متشکرم دلتان دریایی | |
|
سلام جناب قلی پور درود بر شما بزرگوار از لطف حضور شما بسیار ممنونم | |
|
آن روز که چشم افتاد به ملک جمال در پنجره دل افتاد افتاب کمال درو د جناب ازاد بخت | |
|
ببین ملک را در غم هوار کردن شکار چی اهوی مستن همه بر خاک نظر کردی درود بانو عجم عزیز | |
|
سلام جناب محمدی بزرگوار درود مجدد بر شماو اما سخنی با شما چه محبتی از این بزرگتر که کسی مثل شما توان این را دارد به این جوانی در نقد سروده ها به خوبی کار کند من بسیار خوشحالم و از شما ممنونم با صبر و حوصله ان را بخواند؟ و با احساس قلبه کند احسنت بر شماو این را می دانیم که نباید بگذاریم که مشکلهای گذرنده ادبیات ما به درستی درج نشود ما امروز بیش از هر زمان دیگر نیازمند آنیم که از شکوه خواسی در تاریخ به درخشیم و از هنر دیگرا ن و خود الهام بگیریم زیرا ما که چندان در سرودن شعر هنوز به جایی نرسیده ایم خوشبختانه در این سایت استا دان بسیار خوبی وجود دارند او هم مدیر فریخته که در هیچ خدمتی فرو گزار نیست جدا از همه شاعران بسیار زحمت کش با کامینتهایی که می گدارند و سروده هایی که چون گنج در این سایت به خوانش می گزارند درود بر شما بزرگوار | |
|
سلام جناب شفیعی درود بر شما بزرگوار بسیار از حصور شما بسیار ممنونم | |
|
آن روز که چشم افتاد به ملک جمال در پنجره دل افتاد افتاب کمال درو د جناب ازاد بخت | |
|
ببین ملک را در غم هوار کردن شکار چی اهوی مستن همه بر خاک نظر کردی درود بانو عجم عزیز | |
|
ببین ملک را در غم هوار کردن شکار چی اهوی مستن همه بر خاک نظر کردی درود بانو عجم عزیز | |
|
سلام بانو حسین زاده عزیز درود بر شما | |
|
سلام جناب فخوری درود بر شما بزرگوار بسیار از شما ممنونم | |
|
آن روز که چشم افتاد به ملک جمال در پنجره دل افتاد افتاب کمال درو د جناب ازاد بخت | |
|
شده بر بدی دستِ دیوان دراز ز نیکی نبودی سخن جز به راز درود جناب ازاد بخت | |
|
ببین ملک را در غم هوار کردن شکار چی اهوی مستن همه بر خاک نظر کردی درود بانو عجم عزیز | |
|
سلام شاعر محترم شعر ناب برنو حسین زاده عزیز | |
|
سلام جناب فخوری درود بر شما بزرگوار از لطف حضور شما بسیار ممنونم | |
|
آن روز که چشم افتاد به ملک جمال در پنجره دل افتاد افتاب کمال درو د جناب ازاد بخت | |
|
ببین ملک را در غم هوار کردن شکار چی اهوی مستن همه بر خاک نظر کردی درود بانو عجم عزیز | |
|
آن روز که چشم افتاد به ملک جمال در پنجره دل افتاد افتاب کمال درو د جناب ازاد بخت | |
|
شده بر بدی دستِ دیوان دراز ز نیکی نبودی سخن جز به راز درود جناب ازاد بخت | |
|
ببین ملک را در غم هوار کردن شکار چی اهوی مستن همه بر خاک نظر کردی درود بانو عجم عزیز | |
|
ببین ملک را در غم هوار کردن شکار چی اهوی مستن همه بر خاک نظر کردی درود بانو عجم عزیز | |
|
شده بر بدی دستِ دیوان دراز ز نیکی نبودی سخن جز به راز درود جناب ازاد بخت | |
|
ببین ملک را در غم هوار کردن شکار چی اهوی مستن همه بر خاک نظر کردی درود بانو عجم عزیز | |
|
شده بر بدی دستِ دیوان دراز ز نیکی نبودی سخن جز به راز درود جناب ازاد بخت | |
|
ببین ملک را در غم هوار کردن شکار چی اهوی مستن همه بر خاک نظر کردی درود بانو عجم عزیز | |
|
شده بر بدی دستِ دیوان دراز ز نیکی نبودی سخن جز به راز درود جناب ازاد بخت | |
|
ببین ملک را در غم هوار کردن شکار چی اهوی مستن همه بر خاک نظر کردی درود بانو عجم عزیز | |
|
شده بر بدی دستِ دیوان دراز ز نیکی نبودی سخن جز به راز درود جناب ازاد بخت | |
|
ببین ملک را در غم هوار کردن شکار چی اهوی مستن همه بر خاک نظر کردی درود بانو عجم عزیز | |
|
شده بر بدی دستِ دیوان دراز ز نیکی نبودی سخن جز به راز درود جناب ازاد بخت | |
|
ببین ملک را در غم هوار کردن شکار چی اهوی مستن همه بر خاک نظر کردی درود بانو عجم عزیز | |
|
شده بر بدی دستِ دیوان دراز ز نیکی نبودی سخن جز به راز درود جناب ازاد بخت | |
|
ببین ملک را در غم هوار کردن شکار چی اهوی مستن همه بر خاک نظر کردی درود بانو عجم عزیز | |
|
سلام جناب سلیمی بزرگوار درود بر شما بزرگوار از حضور شما کمال سپاس را دارم | |
|
شده بر بدی دستِ دیوان دراز ز نیکی نبودی سخن جز به راز درود جناب ازاد بخت | |
|
ببین ملک را در غم هوار کردن شکار چی اهوی مستن همه بر خاک نظر کردی درود بانو عجم عزیز | |
|
شده بر بدی دستِ دیوان دراز ز نیکی نبودی سخن جز به راز درود جناب ازاد بخت | |
|
ببین ملک را در غم هوار کردن شکار چی اهوی مستن همه بر خاک نظر کردی درود بانو عجم عزیز | |
|
ببین ملک را در غم هوار کردن شکار چی اهوی مستن همه بر خاک نظر کردی درود بانو عجم عزیز | |
|
ببین ملک را در غم هوار کردن شکار چی اهوی مستن همه بر خاک نظر کردی درود بانو عجم عزیز | |
|
سلام جناب ازادبخت درود بر شما بزرگوار | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
دلنشین و زیبا بود