چهارشنبه ۲۸ آذر
|
دفاتر شعر حسن گائینی (رزاس)
آخرین اشعار ناب حسن گائینی (رزاس)
|
آدمها با سگها زوزه می کشند
ماشینها با طویله ها
و دختری عاشق، که ولدالزنا را می بوسد و بقیّۀ چیزها
در همین نقش مرا خر کرده اند،
و برای خندیدن دقیقن چریده ام
.
تمهید لازم آینه نبود
سفبد
بلند
کرند
ریز نقش
جوانک مومیایی پرنده بود
.
چه طراوتی...
موها همان
گوش ها همان
لب ها همان
انگار گل و سبزه دویده بود
حیاط، شلوغی می کرد
الله گویان اتاق دم کرده پزیده ام
.
روز که شد،شب بود
در این میانه
اینکه هستم
خیس و تازه
شدم چغانه
.
زخم های تازه ام در رفته بود
با شیار عمیق
خطوط ریز
قبر گمنامی خریده ام
.
شب که شد، روز بود
شور و شیرین
روی سنگی تیز
حضرت آدم حامله بود
سیصد نصرانی
حسن
حسین
یأجوج و مأجوج
دزدانه در رفت و آمدند
.
حضرت حافظ نوشته بود...
زندگی بی تو محال است تو باید باشی!
شنبه سوراخ
یکشنبه سوراخ
دوشنبه سوراخ
سه شنبه سوراخ
چهار شنبه سوراخ
پنجشنبه سوراخ
یک ورش سفید
یک ورش سیاه
۲۵۸۰٫۲٫۲
حسن گائینی (رزاس)
|
|
نقدها و نظرات
|
درود ها جناب خوشرو ادیب بزرگوار هر چند برایم سخت است که از خود بگویم در اولین فرصت امروز ، امرتان بروی چشم مهر حضورتان را سپاسگزارم | |
|
درودها جناب استکی ادیب محترم سپاس از حضور ارزشمندتان | |
|
درودها جناب فداکار گرامی حضورتان به روشنی | |
|
درودها جناب رضوی گرانقدر سپاس از حضور ارزشمند و پر مهرتان | |
|
درود و احترام جناب ایوری یک باغ پر از بهار نثار حضورتان | |
|
درودها خانم ادیب شاعر ارجمند پاینده باشید به مهر و سربلندی | |
|
یک باغ پر از بهار نثار حضورتان استاد مهربان همچون ستاره ای در نجیب چشم من مهرتان بر جانم | |
|
درودها و احترام خانم عباسی گرامی بی نهایت سپاس از حضور محترمتان | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
خوشحال میشود این ذهنیت را (از قلم خودتان )
ببینم و بخوانم .
به طور صریح توضیحاتی برای شعر تان که بیشتر با این نوع گویش آشنا شوم .
موفق باشید و پیروز